یوردداش yurddaş

بو بلاگ آذربایجانلیلارین و ایراندا یاشایان باشقا تورکلرین دیل ، تاریخ ، مدنیت ، فولکلور و انسانی حاقلاری ساحه سینده چالیشیر .

ایرانی ترین ایرانیهای ایران !

+0 بَگَن (Bəyən)

                       ایرانی ترین ایرانیهای ایران ! 

                                       

                                                  دكتر مرتضی مجدفر 

                                                        آبان ۱۳۹۳

سال تحصیلی جدید آغاز شد، ولی به رغم اعلام در مجموعه راهبردها و سیاست‌های تبلیغاتی دكتر حسن روحانی، در هنگامۀ كارزار انتخاباتی، امسال هم از اجرای اصل 15 قانون اساسی خبری نشد و كودكان مناطق دوزبانه، به‌ویژه مناطق ترك‌نشین، كردزبان، عرب‌زبان، تركمن، بلوچ و ... صرفاً برای یادگیری زبان رسمی خود به مدرسه‌ها رفتند و آموزش زبان مادری به مثابه یكی از حقوق اساسی این كودكان بار دیگر در محاق قرار گرفت.

نگارنده این سطور خود در آموزش‌وپرورشی تربیت یافته‌ است كه آموزش الفبا را به زبانی غیر از زبان مادری خود تجربه كرده است. به دیگر سخن من و همسالان ترك زبانم برای آن كه خواندن و نوشتن یاد بگیریم، همزمان با یادگیری الفبا، به یادگیری زبان نیز پرداختیم. اگر یك كودك فارس زبان در سال آغازین تحصیل خود در دبستان، فقط الفبا می‌آموزد، ما كودك دوزبانه را مجبور می‌كنیم الفبا را با زبانی بیاموزد كه معنی واژه‌ها و عبارت‌های آن را نمی‌داند. این نوعی ستم آموزشی و تحمیل حجم زیادتری از آموخته‌ها به یك كودك غیرفارس زبان است. حتی سیاست‌های سال‌های اخیر آموزش‌وپرورش كشورمان مبنی بر افزایش زمان سال تحصیلی برای كلاس‌اولی های مناطق غیر فارس زبان هم همان اعمال ستم آموزشی در شكلی دیگر است. چرا بچه‌های این مناطق یك ماه زیادتر از همسالان فارس زبان خود در مدارس حضور داشته باشند؟ چرا به جای توجه به حق اساسی یك كودك و حل مسئله از راه‌های طبیعی، دست به پاك كردن صورت مسئله می‌زنیم؟ مگر این مسئله در كشورهای دیگر وجود ندارد؟ مگر كشورهای توسعه یافته پس از تبدیل این  مشكل به مسئله، آن را حل كرده و كنار نگذاشته‌اند؟ اصلاً چرا راه دور برویم. در قانون اساسی جدید دو كشور افغانستان و عراق، مسئله زبان ‌های قومی به راحتی مورد توجه قرار گرفته و اصل تنوع زبانی و از این طریق پذیرش تنوع آموزش زبانی به رسمیت شناخته شده و مشكل از میان برداشته شده است. در حال حاضر در افغانستان سه زبان كه تركی ازبكی هم یكی از زبان‌هاست، در مدارس كشور تدریس می‌شود و هیچ اتفاق دور از ذهنی هم رخ نداده است.

به نظر می‌رسد عده‌ای با امنیتی و سیاسی انگاشتن مسئله تفاوت زبانی – كه یكی از زمینه‌های مشاهدۀ قدرت آفریدگار توانا در تنوع قوم‌ها و زبان‌هاست – و الحاق این موضوع به وحدت ملی و یكپارچگی ارضی، و حتی ارائه تفاسیری از این اصل‌، درصددند به هر نحو ممكن از اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی جلوگیری كنند. حتی بعد از اعلام راهبردها و برنامه‌های اجرایی رئیس‌جمهور و انتخاب مشاور ویژۀ اقوام و زبان‌ها از سوی ایشان(آقای یونسی)، و اعلام برنامه‌های آموزش‌وپرورش مبنی بر اجرایی كردن اصل یادشده، باز شاهد بودیم كه با هجمۀ این گروه – كه سرپرست و سردمدارشان نیز شناخته شده‌ است - دولت و آموزش‌وپرورش به یك‌باره تغییر موضع داده و اجرای این اصل را منوط به شرطها و شروطها كرده‌اند و برای خالی نبودن عریضه، ستادی را در وزارتخانه تشكیل داده‌اند كه از قرار در حال پژوهش برای اجرایی كردن اصل ۱۵ است . گویی ۳۵ سال زمان كمی است برای اجرا نشدن یك اصل از قانون اساسی، كه این گروه می‌خواهند چند سالی دیگر را هم به تأخیر بیندازند. به طوری كه روشنفكران اقوام كه در آغاز به كار دولت جدید، با خوش‌بینی منتظر آموزش زبان مادری در مدارس بودند، عملاً  قطع امید كرده و دوباره در پیگیری خواسته‌ها و نظرات خود تا تحقق كامل این مقوله  كوشا شده‌اند. شاید هم منتظرند مدافعان قلع‌و قمع زبان مادری كه حتی اهانت به زبان‌های غیرفارس زبان را هم جائز می‌شمارند، پا پس كشند كه ظاهراً حالا- حالاها منتفی است.

به نظر می‌رسد اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی نیاز به پیش‌نیازهایی دارد . این پیش‌نیازها موانعی است كه به دلیل وجود همین گروه‌فشارهایی كه از آن‌ها نام بردیم، ایجاد شده است.  به اعتقاد من تا زمانی كه این موانع از بین برده نشود، اجرای اصل ۱۵ با مشكل مواجه خواهد بود. بد نیست به نمونه‌هایی از این موانع اشاره شود. بدیهی است به دلیل ترك بودن اینجانب، مثال‌هایم بیشتر ناظر بر این سپهر زبانی خواهد بود:

* تابو بودن زبان تركی در برنامه‌های سیما

 تركی رایج در صداوسیمای ۴استان ترك‌نشین شمال‌غرب كشور، به غیر از چند برنامۀ معدود، زبانی من‌درآوردی و مشحون از كلمات فارسی است كه در جملات اداشده، فقط افعالش تركی است. این زبان را افرادی كه فارسی نمی‌دانند، نمی‌فهمند. این زبان، تحقیر زبان اصیل پدران و مادران ماست. از این‌كه بگذریم، تلقین غیرعلمی بودن زبان تركی در بخش‌هایی از كار تولیدات این رسانه است. مثلاً تیتراژ هیچ برنامه‌ای، حتی اگر تمام برنامه تركی پخش شود، تركی نوشته نمی‌شود. اسامی برنامه‌ها به عمد غلط نوشته می‌شود (قیش گجه‌لری، آی ایشیقی، اوشاخلار و... كه نگارش هر ۳ از لحاظ رسم‌الخط تركی غلط است)، برنامه‌های علمی، سیاسی و تحلیلی اصلا و ابدا به این زبان پخش نمی‌شود و...

از شاهكارترین مواردی كه اخیراً دیدم، برنامۀ كودكی بود كه در روز شهادت امام‌رضا(ع) از سیمای آذربایجان‌غربی پخش می‌شد. دخترخانمی مؤقر، با تركی نسبتاً قابل قبولی از امام‌رضا(ع) و فضایل ایشان سخن می‌گفت. اگر برنامه به خوبی پیش می‌رفت، می‌توانستیم تأثیر تربیتی آن را شاهد باشیم. این مجری نوجوان، در بخش‌هایی از پلاتویی كه می‌خواند، به بیان احادیثی از امام‌رضا(ع) می‌پرداخت و آن‌ها را از روی متنی كه در دست داشت، می‌خواند و جالب این‌جا بود كه هر جا می‌خواست احادیث را بخواند، از تركی به فارسی تغییر زبان می‌داد و دوباره ادامۀ صحبتش را تركی بیان می‌كرد. این یعنی القای این‌كه زبان تو، حتی قابلیت این را ندارد كه روی كاغذ نوشته شود و حدیث را فقط می‌توان فارسی خواند.

از این‌ها كه بگذریم، اصرار عجیب صداوسیمایی‌ها در «آذری» خواندن ما «ترك»‌هاست، به نظر می‌رسد نوعی عمد و عناد در این ارتباط وجود دارد. حتی دیده شده است كه مجری برنامه‌ای، بلافاصله بعد از ترك نامیدن میهمانی در یك برنامه، عذرخواهی كرده و او را آذری خطاب كرده است. این كار، استمرار سیاست رژیم ستم‌شاهی است. البته از حق نگذریم كه در ادبیات دولتمردان فعلی، كمتر شاهد بروز این اشتباه رایج بوده‌ایم و حتی آقای یونسی، به صراحت ما را ترك می‌نامد كه فعلاً از ایشان سپاسگزاریم.

بی‌سیاستی آموزش‌وپرورش دربارۀ كتاب‌های تركی

سال گذشته آموزش‌وپرورش، برای تجهیز كتابخانه‌های مدارس كشور رقمی معادل ۱۶ میلیارد تومان كتاب توزیع كرد. این كار و نیز فعالیت‌های برخی شهرداری‌ها و استانداری‌ها و نیز رقم ۱۶ میلیارد تومان، هرچند بسیار كم و در مقابل حیف‌ومیل‌ها و اختلاس‌هایی كه در ۸سال دولت قبلی در برخی سازمان‌ها و ارگان‌های دولتی صورت پذیرفته، ناچیز است، ولی برای سازمانی مانند آموزش‌وپرورش، بسیار قابل توجه است. پرسش ما دست‌اندركاران زبان و ادبیات تركی از مسئولان آموزش‌وپرورش در مورد این‌كه از این رقم، چه سهمی به استان‌های شمال‌غرب كشور رسیده و از این سهم چه میزان كتاب تركی بین مدارس توزیع شده است، هنوز پاسخی دریافت نكرده است. اگر كتاب‌های  تركی كه به طور رسمی منتشر شده‌اند، نتوانند در مدارس دیده شوند، چگونه می‌توان از اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی سخن گفت؟

در این ارتباط، اشاره به یك مورد خاص كه برای خودم رخ داده است، خالی از لطف نیست. سال گذشته توسط یك ناشر، دو كتاب از اشعار كودكانۀ من و استاد حبیب فرشباف در تهران منتشر شد. در برنامۀ درسی دورۀ پیش از دبستان كه توسط شورای عالی آموزش‌وپرورش (بالاترین نهاد قانون‌گذاری در نظام آموزشی كشور) تصویب شده، از استان‌ها و مدیران و مربیان پیش‌دبستانی خواسته شده است، در كنار سرودها و اشعار فارسی، شرایطی فراهم شود كه كودكان هر منطقه حتماً (این تأكید در برنامه وجود دارد) سرودها و اشعاری به زبان مادری خود را هم در مركز پیش‌دبستانی فرا بگیرند.این بسیار عالی و دقیقاً بر اساس خواسته‌های فعالان قومی است. بر اساس مفاد همین برنامه، شرحی برای هر دو كتاب آماده كردیم و چون رسمی بودن زبان فارسی در كشورمان را قبول داریم، در هر دو كتاب فقط اشعار را كه بر اساس واحدكارهای مصوب آموزش‌وپرورش سروده شده بودند، به تركی نوشتیم و همۀ توضیحات و راهنمایی‌های مربیان را به فارسی درج كردیم. هر دو كتاب، به تأیید طرح سامان‌بخشی كتاب‌های آموزشی وزارتخانه هم رسید و ما امیدوار از این‌كه كتاب‌ها به راحتی به مدارس راه خواهند یافت با هر ۴ استان شمال‌ غرب كشور مكاتبه و با همین توضیحاتی كه ذكر شد، نسخه‌ای از كتاب‌ها را برای مسئولان استان‌ها ارسال كردیم.

خبری نشد. من به دلیل آشنایی با مسئولان آموزش‌وپرورش استان‌ها و ارتباطاتی كه از طریق كارهای آموزشی و البته كتاب‌های فارسی‌امبا آن‌ها دارم، شخصاً به مذاكرۀ و در دو مورد، ارتباط حضوری با مسئولان ارشد استان‌ها روی آوردم. هر چند برخی از این افراد در دولت جدید نیستند، ولی به دلیل ملاحظات شخصی و شغلی، اسامی آن‌ها را ذكر نمی‌كنم.‌ ولی مسئول ارشد هر ۴ استان به من گفتند درست است كه كتاب‌ها بر اساس برنامۀ درسی مصوب آموزش‌وپرورش نوشته شده و از هر لحاظ مورد تأیید است، ولی ما نمی‌توانیم آن‌ها را به مدارس معرفی كنیم. در این میان، یكی از آن‌ها از قوانین نانوشته حرف زد، دیگری پای مسئولان امنیتی استانش را پیش كشید و آن یكی گفت نمی‌خواهد سری را كه درد نمی‌كند، دستمال ببندد و كتاب‌های ما تنها به لطف برخی از مدیران و مربیان پیش‌دبستان‌ها كه واهمۀ سیاسی- امنیتی نداشتند، در برخی مراكز توزیع شد.

تابو بودن صحبت كردن دربارۀ حقایق زبانی

 اكنون آن‌چنان شرایطی پدید آمده است كه صحبت كردن دربارۀ حقوق زبانی، به یك تابو تبدیل شده و دم‌دست‌ترین برچسب هم، انگ «تجزیه‌طلبی» و «پان‌گرایی» است. من هر گاه خودم را معرفی می‌كنم، می‌گویم: «ایرانی ترك‌زبان، كه رسمی بودن زبان فارسی در چارچوب قوانین موجود را می‌پذیرم و بر اساس همین قوانین موجود، دوست دارم به زبان مادری خودم بنویسم، سخن بگویم و آثارم را منتشر كنم.»

بد نیست به موردی در این ارتباط اشاره كنم. در پاییز سال ۱۳۹۱مقاله‌ای از من در مطبوعات، برخی سایت‌ها و وبلاگ‌ها منتشر شد. در این نوشته به درج شعری از آقای حدادعادل در كتاب درسی سال ششم ابتدایی كه در مورد فارس كردن جعلی مردم تبریزبود، متعرض شده بودم. ۳ ماه بعد از انتشار نوشتۀ من، با صدور بخشنامه‌ای از سوی سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، این شعر از برنامۀ درسی دانش‌آموزان ۴ استان شمال‌غرب كشور حذف و در مهرماه ۹۲ كلاً از كتاب درسی فارسی ششم كنار گذاشته شد؛ ولی باعث بركناری ناگهانی من از كلیۀ سمت‌های اداری- آموزشی‌ام در معاونت پژوهشی وزارت آموزش‌وپرورش نیز شد. پیام غیرمستقیم این اقدام، آن است كه صرفاً رسمی بودن زبان رسمی را بپذیریم و كاری به كار توهین به زبان مادری‌خودمان و از همه مهم‌تر  اجرای اصل ۱۵ و آموزش زبان مادری‌مان نداشته نباشیم. آین همان چیزی است كه می‌گوییم سال‌هاست عده‌ای یك‌تنه در نهادهای تصمیم‌گیرنده، در مقابل خواست قومیت‌های گوناگون كشور دربارۀ حقوق زبانی ایستاده‌اند و هر طرح و مصوبه و اقدامی را كه درصدد است حق را به شهروندان ایرانی غیرفارس‌زبان اعطا كند، وتو می‌كنند.

من ایرانی ترك‌زبانم كه می‌خواهم وقتی تركی می‌نویسم، تركی می‌خوانم، برنامه و فیلم تركی می‌شنوم و می‌بینم، به آموزش زبانی فرزندانم می‌اندیشم، تاریخ، فولكلور، ادبیات و گذشتۀ هم‌زبانانم را مرور می‌كنم، احساسی همانند همۀ شهروندان این كشور داشته باشم و به هیچ روی، به گفتۀ دكتر روحانی، ریاست محترم جمهوری، به دنبال كشاندن این حس به زیرزمین و فعالیت‌های دور از چشم نباشم. اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی و اعطای حق آموزش دیدن به زبان مادری- لااقل در سال‌های آغازین تحصیل و تا گذر از آموزش‌های اولیه كه چگونگی آن را در مقاله‌ای مفصل و با بهره‌گیری از سیاستهای آموزش جهانی، به‌ویژه یونسكو توضیح داده‌ام- اقوام و گویشوران زبان‌های ایرانی غیر فارس زبان را ایرانی‌تر از هر زمان دیگری خواهد كرد؛ اقوامی كه تاریخ، ایرانی بودن واقعی آن‌ها را در روزها و سال‌های سخت دفاع از میهن اثبات كرده است

.............................................

برگرفته از وبلاگ شخصی دكتر مجدفر :http://mortezamajdfar.blogfa.com/post/70