" روز ملی شعر و ادب ایران "
كه به " روز شعر و ادب فارسی " تبدیل شد !
حسن راشدی
روز 27 شهریور سال 1367 ، روز خاموشی استاد شهریار، شهریار سخن ایران و آذربایجان است. شاعری كه شعر تركی " حیدر بابایه سلام " اش به نوشته بسیاری از مطبوعات (روزنامه " ایران " شنبه 21 شهریور 1383 شماره 2909) به بیش از 90 زبان زنده دنیا ترجمه شده است ، و از این منظر است كه استاد شهریار شناخته شده ترین شاعر آذربایجانی در دنیا بخصوص در بین كشورهای ترك زبان است .
در سال 1381 به پیشنهاد نماینده آذربایجانی مجلس شورای اسلامی و تصویب شورای انقلاب فرهنگی، به پاس گرامیداشت یاد و خاطره استاد شهریار و تحكیم مودّت و دوستی بین اقشار مختلف جامعه، روز بیست و هفتم شهریور ماه، " روز ملّی شعر و ادب ایران " نامگذاری شد .
انتخاب چنین روزی به این نام هم بی دلیل نبود، چرا كه اشعار فارسی شهریار چون، " علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را "، "آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا "، " ای وای مادرم "، " پیام به انیشتین "و دیگر اشعار استاد به عنوان شاعر معاصر، مشهور خاص و عامّ، و خود وی مورد احترام قریب باتفاق جامعه ایران با زبانها و فرهنگهای گوناگون بود .
این نامگذاری بجا، استاد شهریار را به سمبل دوستی و اخوت بین ملل و اقوام كشور بخصوص به عنوان نماد و نماینده بارز ادب و فرهنگ تركی آذربایجانی و فارسی كشور كه سخنگویان این دو زبان اكثریت جمعیت كشور را تشكیل میدادند تبدیل كرد.
از طرفی شهریار، با اشعار تركی اش، بخصوص با منظومه " حیدر بابایه سلام " اش به محبوب ترین شاعر آذربایجانی و مشهورترین آن در جهان تبدیل شده بود كه منظومه " حیدر بابا" به عنوان شاهكار ادبی كم نظیر ، توجه ادب دوستان دنیا را به خود جلب كرده و در اكثر دانشگاه های جهان از جمله دانشگاه " كلمبیا " در ایالات متحده آمریكا مورد بحث رساله دكترا قرار گرفته بود (روزنامه " ایران " شنبه 21 شهریور 1383 شماره ۲۹۰۹) .
این اتفاق خوب یعنی نامیدن روز 27 شهریور به نام " روز ملّی شعر و ادب ایران" با استقبال اكثریت جامعه چند زبانی و چند فرهنگی ایران مواجه گردید.
با نامیده شدن روز 27 شهریور به عنوان روز ملّی شعر و ادب ایران كه معنا و مفهوم روز شعر و ادب همه زبانها و فرهنگهای كشور چون تركی، فارسی، كردی، عربی، تركمنی،بلوچی و غیره را می رساند، رضایت سخنگویان همه زبانها و فرهنگهای غنی كشورمان را فراهم آورد.
لاكن چند صباحی از این تصویب نگذشته بود كه صداهای مخالف و آنهایی كه ایران را مساوی فارس میدانستند بلند شد و زبان به اعتراض گشودند، چرا كه شاعری كه روز وفات او به عنوان " روز ملّی شعر و ادب ایران " نامیده شده بود شاعری بود كه علاوه بر دیوان سه جلدی و قطورش كه به زبان فارسی سروده بود و مشهورترین شاعر معاصر در بین اقشار مختلف جامعه ایران از فارس و غیر فارس بود، دیوان كوچكی هم داشت كه به زبان مادری اش یعنی به زبان تركی آذربایجانی كه نزدیك به نصف جمعیت كشور به آن زبان صحبت میكردند سروده بود و اتفاقاً در بین این دیوان كوچكش هم منظومه حیدر بابایش جهانی شده بود، یعنی شهریار جهانی شده بود با حیدر بابایش !
گناه بزرگ شهریار هم همین بود؛ جهانی شدن شهریار با سروده غیر فارسی اش مورد خشم و غضب شوونیسم شده بود. از نظر شوونیسم كسی حق سرودن اشعار غیر فارسی در ایران ندارد؛ اگر هم اشعار غیر فارسی بسراید حقّ مشهور شدن در ایران و جهان ندارد؛ و شهریار هم دچار چنین خشمی شد !! بهاءالدین خرمشاهی ـ پژوهشگر ـ از انتخاب شهریار ابراز نگرانی كرده بود كه " این انتخاب ممكن است حركتهای پانتركیسم را موجب شود و علیه مسائل ملی ما باشد! "
پرویز ورجاوند - نیز گفته بود: "امیدوارم با این انتخاب ذهنیت قومیتگرایی در جامعه ایران بهوجود نیاید " !
البته این انتخاب موافقانی نیز داشت؛ محمود عبادیان ـ مدرس زبان و ادبیات فارسی دانشگاه های تهران - انتخاب شهریار را بهعنوان شاعری صاحب قریحه و عامل ایجاد وحدت بین ملت ایران (فارس ) و آذری (ترك )، صحیح دانسته بود و حتا رضا انزالینژاد - عضو هیات علمی دانشگاه فردوسی مشهد ـ اعتقاد داشت: شهریار شاعر بزرگی است و " آنانی كه گمان میكنند یك شاعر آذری در ردیف شاعران درجه یك نباید بیاید، گرایش متعصابه دارند."
مدرسان دانشگاههای تبریز نیز بر منطقی بودن این نامگذاری تاكید داشتند؛ باقر صدرینیا با بیان اینكه بهخاطر یك نامگذاری كه افتخار و هویت ملی ماست، نباید اختلافی پیش بیاید، عنوان كرده بود: " چنین سخنی كه مثلا چرا شهریار باشد و دیگری نباشد، كودكانه است. "
معصومه معدنكن هم این انتخاب را در ایجاد تعامل فرهنگها و تفاهم در میان آنها بسیار مؤثر توصیف كرده بود و نعمتالله موسوی نیز با صحه گذاشتن بر همین موضوع، معتقد بود: " از آنجا كه شهریار برجستهترین شاعر كلاسیكسرای معاصر است، درنتیجه این انتخاب بدون انتخاب روز حافظها، نظامیها و سعدیها درست است"
محمدعلی سپانلو نیز از موافقان این انتخاب بود و منوچهر آتشی، از مخالفان آن.
ضیا موحّد گفت : " شهریار در حدی نیست كه روز ملّی شعر و ادب به نام او باشد " ( روزنامه "ایران " چهار شنبه 3 مهر 1381 صفحه 20)؛ و اما مخالفان پرده دری و جسارت را به بینهایت رساندند و چیزهایی سخیف زیادی گفتند و حتی جسارت به خرج داده كاریكاتور استاد شهریار را كشیدند !!
اما كسانی در انتخاب این روز سخن از ترس از پان تركیسم و قومیت گرایی می زدند ، كه خود سخت گرفتار افكار پان فارسیستی نژادپرستانه و شوونیسم بودند؛ چه، همه امكانات كشور از آموزش ابتدایی تا دانشگاه، از رادیو – تلویزیون گرفته تا مطبوعات و سینما و تئاتر و غیره همه در اختیار زبان فارسی بود و بقیه زبانها با كثرت سخنگویان شان تقریباً هیچگونه حضوری در این رسانه ها در كشور نداشتند، پس اینها از كدام پان و از كدام قومیت گرایی سخن می گفتند ؛ اینها حتی كمترین حقوق مدنی هم به غیر فارس زبانان بخصوص تركان قائل نبودند ، به قول معروف پیش میگرفتند تا پس نیفتند !
گویی در كشور فقط فارس زبانان صاحب كشورند و زبان فارسی هم مقدس و آسمانی است و بقیه مردم بیگانه و زبانشان هم لعنت شده و هیچگونه حقوق مدنی هم در این كشور ندارند و هر كسی هم در زبان دیگری جز فارسی اشعاری داشته باشد باید لعین باشد!
و این چنین شد كه شهریاری كه در اشعار تركی اش هم جز انساندوستی پیام دیگری برای بشریت نداشت :
گؤز یاشینا باخان اولسا قان آخماز
انسان اولان خنجر بئلینه تاخماز
(كسانی كه اشك چشم ستمدیدگان را درك كنند هر گز شمشیر ظلم بر كمر نمی آویزند )
مورد لعن و نفرین قرار گرفت و در نهایت تمامیت خواهان افكار خودرا به كرسی نشاندند و " روز ملّی شعر و ادب ایران " را به " روز شعر و ادب فارسی " تبدیل كردند كه مبادا غیر فارس زبانان ایران هم برای خود و زبان خود در ایران جایگاهی را تصور كنند !
و فقط یك سال در تقویم ها 27 شهریور « روز ملی شعر و ادب ایران » نام گرفت و از آن سال به بعد همه ساله در 27 شهریور افرادی در رادیو و تلویزیون ظاهر می شوند و از اشعار فارسی شهریار صحبت می كنند و تحلیل ها می دهند كه انگار شهریار فقط به زبان فارسی شعر سروده است و شعر تركی او به 90 زبان زنده دنیا ترجمه نشده است !