یوردداش yurddaş

بو بلاگ آذربایجانلیلارین و ایراندا یاشایان باشقا تورکلرین دیل ، تاریخ ، مدنیت ، فولکلور و انسانی حاقلاری ساحه سینده چالیشیر .

چشم انداز آتی ­ناسیونالیسم قومی در آذربایجان (5)

+0 بَگَن (Bəyən)

   

                چشم انداز آتی ­ناسیونالیسم قومی در آذربایجان ایران  (5)  

 

                                                                           سخنران: میرقاسم بنی­ هاشمی         

                   

آچیقلاما : ( توضیح اینكه این مقاله در فصلنامه "مطالعات راهبردی " كه نشریه وابسته به دولت است در تابستان ۱۳۸۱ منتشر شده و اصطلاحات استفاده شده در این مبحث از همان دید می باشد كه به همان شكل آورده شد، این مقاله در كتاب " تركان و بررسی تاریخ ……." تالیف  " حسن راشدی " آمده است ، با انتشار این مقاله ، شانزدهیمن قسمت ، آخرین و كلیه مطالب كتاب " تركان و بررسی تاریخ ، زبان و هویت آنها در ایران " بجز تصاویر و منابع مورد استفاده ، در سایت  http://yurddash.org/  منتشر شده است كه علاقمندان می توانند همه مطالب كتاب را به ترتیب ازشماره ۱ الی ۱۶ در قسمت " كیتابلار " این سایت مطالعه كنند و نسخه برداری و نشر آن  به صورت  كتاب و یا كتابچه های كوچك ،  جزوه های موضوعی  و انتشار آن در میان علاقمندان ( با ذكر منبع و نویسنده ) و یا به هر شكل دیگری چون تكثیر دیجیتالی و غیره كه خارج از اصول اخلاقی نباشد و كمكی به مطالعه كنندگان كند مجاز می باشد .) 

مقدمه:

عنوان بحث, «چشم­ انداز آتی ناسیونالیسم قومی در آذربایجان ایران» است كه در چهار بخش ارایه می­شود, در بخش اول به نكاتی مقدماتی و كلی اشاره می­شود. بخش دوم به رویكردهای نظری و عوامل مؤثر بر شكل­ گیری یا تشدید ناسیونالیسم قومی در جوامع چند قومی اختصاص دارد. در بخش سوم به بحث ایران و مسائل آذربایجان خواهیم پرداخت و چشم ­انداز ناسیونالیسم قومی در آذربایجان را در سه محور: ۱- ایدئولوژی یا اهداف جنبش قومی آذربایجان, ۲- پایگاه اجتماعی نیروهای فعال جنبش قومی, ۳- رفتارشناسی نخبگان و تودة اجتماعی, مورد بررسی قرار خواهیم داد و در بخش آخر نیز نتیجه­ گیری كوتاهی را ارایه خواهیم كرد.

 

در اینجا لازم است به چند نكته ضروری اشاره كنم: نكته اول اینكه امكان ارایه چشم­ اندازی نزدیك به واقعیت از آینده و روند ناسیونالیسم قومی در هر جامعه چند قومی خصوصاً ایران نیاز به یكسری تأملات و بررسی­های مرتبط با حوزه­ های مختلف تحقیقاتی دارد؛ چرا كه ناسیونالیسم, قومیت و قوم­گرایی, یك پدیده یا حوزه­ای بین رشته ­ای است كه برای بررسی عوامل مؤثر در شكل­گیری و یا تشدید آن باید از علوم مختلف همچون جامعه­ شناسی سیاسی, جامعه­ شناسی, روابط بین­ الملل, سیاست مقایسه­ ای, روانشناسی اجتماعی, حقوق اساسی, اقتصاد سیاسی, حقوق بین­ الملل و حتی رشته­ های دیگری مثل مردم­ شناسی بهره گرفت.

نكته دیگر اینكه با الهام از برخی رویكردهای مختلف علمی و برخی نظریه­ ها, عوامل مؤثر بر شكل­ گیری یا تشدید ناسیونالیسم قومی در جوامع چند قومی در هفت­محور دسته­ بندی می­گردد كه طبیعتاً این محورها دارای فروعات خاص خود هستند و همین­طور از منظر هر محققی می­تواند قبض و بسط خاصی پیدا كند. هدف از چنین دسته­ بندی این است كه هم جایگاه این بحث در بین عوامل موثر بر شكل ­گیری ناسیونالیسم قومی مشخص شده و هم اینكه موضوع در چارچوب یكی از این محورها ارایه شود.

لازم است تعریفی از ماهیت ناسیونالیسم قومی در ایران و آذربایجان ارایه كنم كه البته شاید بتوان گفت تعریفی استنباطی از مسائل قومی در ایران است: «ناسیونالیسم قومی جنبش یا نیروی سیاسی اجتماعی منبعث از ویژگی­های قومی است كه درصدد تحقق و كسب برخی مطالبات سیاسی- اجتماعی قومی است.» كه با توجه به ایدئولوژی قومی, روش­ها و ساز و كارهای دست­یابی به مطالبات و همین طور گستره و عمق آن, می­تواند سنخ­ها و گونه­های متعددی به خود بگیرد. بنابراین ناسیونالیسم دارای گونه­های متعددی است كه با توجه به سه محور عمده ایدئولوژی, شیوه­ها و ساز و كارهای پیگیری مطالبات و همین طور پایگاه اجتماعی فعالان قومی, صورتهای مختلفی می­تواند به خود بگیرد.

 

الف- عوامل مؤثر بر شكل­ گیری ناسیونالیسم قومی

عوامل مؤثر بر شكل­ گیری یا تشدید ناسیونالیسم قومی در جوامع چندقومی به اقتضای خاص هر جامعه متعدد است و چشم­ انداز تشدید یا تضیعف ناسیونالیسم قومی در هر كشور را باید مرتبط با این عوامل دانست و این مؤلفه­ها تقریباً روند آتی ناسیونالیسم قومی را رقم می­زنند.

عامل اول این است كه از منظر مناسبات و روابط قومی, ساختار توزیع منابع قدرت در جامعه مورد نظر چگونه است؟ آیا از منظر اقتصادی, نظام توزیع منابع قدرت مساوات­گرا و عدالت محور است و یا بر مبنای مدل­های دیگری مثلاً مركز- پیرامون استوار است؟ از  منظر سیاسی آیا مناسبات روابط قومی- قوم اقلیت و اكثریت- مشاركتی است یا اقتدارگرا؟ به عبارتی, دمكراتیك است یا غیردمكراتیك؟ از منظر فرهنگی آیا توزیع منابع قدرت تكثرگر است یا انحصارگرا ؟ قوم محور است یا ملت محور؟ بنابراین اولین عامل به وضعیت توزیع منابع قدرت باز می­گردد و ضرورت دارد تا برای ارایه چشم­اندازی واقعی از ناسیونالیسم قومی در هر كشور از ماهیت و نوع مناسبات روابط قومی در توزیع منابع قدرت شناخت كافی داشت.

عامل دومی كه می­تواند بر ناسیونالیسم قومی در هر كشوری مؤثر باشد وضعیت خود جنبش ناسیونالیسم قومی با توجه به سه محور ایدئولوژی, ساز و كارها و شیوه­های پیگیری مطالبات و همین­طور پایگاه اجتماعی است كه با عبارت كلی «وضع فعلی و گرایش حاكم بر آن» باید تعریف شود.

مؤلفه تأثیرگذار دیگر, تجربة تاریخی تعاملات و روابط اقوام است. آیا روابط اقوام در طول تاریخ رابطه­ای سلطه­گر و سلطه­پذیر بوده است؟ آیا نظام زندگی جمعی اقوام در كشور مورد نظر, فدرالی, خودمختار یا فئودالی بوده است؟ تجربه تاریخی هر یك از این شیوه­های زندگی جمعی می­تواند بر وضعیت فعلی و آینده ناسیونالیسم قومی در هر كشور مؤثر باشد.

عامل چهارمی كه می­توان طرح كرد این است كه: واكنش و حساسیت آتی كانونهای قدرت جهانی و منطقه­ای نسبت به مسأله اقوام در آن كشور خاص چه خواهد بود؟ آیا سازمان­ها و قدرت­های منطقه­ای و فرامنطقه­ای با انگیزه­های خاص مسأله قومی را در یك كشور پیگیری خواهند كرد و یا اینكه بی­تفاوت خواهند بود؟ خود این مسأله برای بسیاری از جوامع چندقومی در یكی دو دهه اخیر بسیار مهم بوده است و همینطور در آینده مهم خواهد بود. به عبارت دیگر وضعیت دوستان و دشمنان دولت مركزی و یا قوم مسلط از عوامل تأثیرگذار ناسیونالیسم قومی در یك كشور است. این عامل بسیار متغیر و سیال نیز هست. زیرا ممكن است دشمنان امروزی یك دولت مركزی كه با استفاده از اهرم مسایل قومی با آن چالش­ها و اختلافاتی دارند در آینده به دوستانی نزدیك تبدیل شوند و طبیعتاً افكار دولت مركزی از حیث تحریك عوامل بیگانه آسوده شود.

عامل پنجم, شرایط ژئواتنیك یا جغرافیای تركیب قومی هر جامعه است. از این منظر هم شاخص­ها و مؤلفه­های متعددی را می­توان مطرح كرد. نسبت عددی اقلیت بر اكثریت در یك جامعه چگونه است؟ وضعیت سرزمینی تمركز اقوام چگونه است؟ همسانی­های قومی با كشورهای پیرامونی چگونه است؟  شكاف­های اجتماعی چگونه است, مركب, ساده یا چند وجهی و همینطور توانمندهای فرهنگی, اقتصادی و ارتباطاتی اقوام و نیز كشورهای همجوار كه همسانی خاصی با اقوام پیرامونی یك كشور دارند می­تواند بر چشم­انداز ناسیونالیسم قومی مؤثر باشد.

عامل ششمی نیز می­توان مطرح كرد:

اینكه روند و وضعیت ملت­سازی و دولت­سازی در یك كشور چگونه است؟ به عبارتی دیگر بر مبنای نظریه بحرانهای سیاسی, آیا كشور از بحران­های چندگانه گذر كرده است؟ و یا اینكه درگیر پیچ و خم­های ملت­سازی و دولت سازی است؟ برای ارایه چشم انداز آتی از مسائل قومی در هر كشور ضرورت دارد كه وضعیت هر یك از این بحرانها بررسی شده و یك رویكرد مطمئن ارایه شود.

عامل مؤثر دیگر در تشدید و یا تعدیل جنبش­های قومی این است كه نگرش و گرایش اقوام نسبت به هویت ملی, منافع ملی, امنیت ملی و دولت ملی چیست؟ آیا نگرش اقوام نسبت به این مؤلفه­ها و مفاهیم با رویكرد مسلط دولت مركزی یا قوم مركزی منطبق است یا نه, آیا اقوام تعریف دیگری از این مولفه­ها و مفاهیم برای خودشان دارند؟ طبیعی است كه آشنایی با چنین رویكردی نیاز به یكسری پروژه­های پیمایشی كلان دارد و اگر نهادهای ملّی در صدد حل مسایل قومی باشند ضروری است كه چنین پروژه­های كلان تحقیقاتی  در دستور كار قرار بگیرد.

 

ب- وضعیت ناسیونالیسم قومی در آذربایجان

بعد از این مقدمه و یادآوری پیچیدگی نظری بررسی مسایل قومی و عوامل عدیدة مؤثر بر تشدید یا تعدیل قوم­گرایی, به بحث جنبش قومی در آذربایجان می­پردازیم. البته این بحث از منظر عامل دوم یاد شده از بین عوامل هفتگانه با محوریت ایدئولوژی قومی این جنبش, ساز و كارها و شیوه­های پیگیری مطالبات و همینطور پایگاه اجتماعی این جنبش مورد بررسی قرار می­گیرد. روش­شناسی طرح مسأله مبتنی بر رفتارشناسی گروه­های اجتماعی و توده­های مردمی در دهه ۱۳۷۰ شمسی بوده است.

 

 

ج- ایدئولوژی قومی

ماهیت ایدئولوژی قومی نقش مهمی در چشم­انداز آتی ناسیونالیسم قومی در ایران می­تواند داشته باشد بنابراین جهت درك ماهیت اهداف قومی این سؤال را باید مطرح نمود كه آیا ایدئولوژی قومی در آذربایجان ایران مبنی بر اصالت قومی آذربایجانی­ها و طرد قوم­های دیگر است.

پاسخ اجمالی این بحث مبتنی بر مشاهدات, تجربه­ها, مطالعه مطبوعات و فعالیت­های تبلیغات انتخاباتی و برخی از تألیفات اندیشمندان و نخبگان آذربایجان است. البته قبل از ورود بر این بحث لازم به یادآوری است كه این بررسی متكی و مبتنی بر رفتارها و نگرش­هایی است كه در سطح جامعه از طریق مطبوعات, گردهمایی­ها و اساسنامه­ها و نطق­های انتخاباتی و غیره قابل دستیابی است. وقتی در اینجا بحث از ایدئولوژی جنبش قومی یا ناسیونالیسم قومی می­شود, مبتنی است بر آنچه در جامعه اتفاق می­افتد و نه مبتنی بر مباحثی كه در خارج از كشور و یا توسط گروه­های مخالف نظام مطرح می­شود. یعنی این بررسی با تأكید بر مطبوعات و رفتار نخبگان داخلی و توده­های اجتماعی انجام شده و موضوعی است كه همه می­توانند بررسی كنند.

در مبحث ایدئولوژی قومی می­توان گفت گرچه ایدئولوژی قومی در آذربایجان در بین نخبگان و برخی از فعالان سیاسی روشنفكر آذری مبتنی بر شكاف قومی است كه قابل انكار نیست و طبیعتاً اگر غیر از این بود بررسی مسأله موضوعیتی نداشت, ولی این تمایز و شكاف قومی مبتنی بر اصالت قومی آذربایجانی­ها بر دیگر اقوام یا طرد حاكمیت ملی یا قوم مركزی نیست بلكه مبتنی بر یكسری مطالبات و درخواست­هایی است كه به منظور رفع تبعیض به ویژه در حوزه فرهنگی و تا حدودی رفع محرومیت­ها در حوزه اقتصادی مطرح می­شود؛ ۷۰ تا ۸۰ درصد این مطالبات كه در این سال­ها به كرات در مطبوعات  و سخنرانی­های انتخاباتی مطرح شده, بیشتر مبتنی بر مطالبات فرهنگی بوده است, تا سیاسی و یا حتی اقتصادی صرف. نسل جدید روشنفكران یا تحصیلكردگان آذری و به طور كلی نیروهای فعال قومی, برخلاف ماركسیست­ها یا سوسیالیست­های چپ قبل از انقلاب از نیروی قومی به عنوان ابزار و یا پشتوانه پیگیری و پیشبرد اهداف و مرام­های حزبی خود با عناوین و شعارهایی مانند مبارزه برای رهایی خلق­ها استفاده نمی­كنند, بلكه بیشتر به دنبال تحقق برخی مطالبات و خواسته­های فرهنگی و مدنی قومی هستند.

از این رو است كه در ایدئولوژی قومی نخبگان یا فعالان قومی آذری, از یكسری مفاهیم و یا تعابیری مانند آنچه در ادبیات چپ و نیروهای سوسیالیست و غیره مرسوم بود استفاده نمی­شود. لذا نیروی محرك فكری جنبش قومی آذربایجان مبتنی بر تمایزات و ویژگی­های فرهنگی است و تلاش برای تحقق برخی اصول معطل مانده قانون اساسی و رفع محدودیت­های فعالیتهای فرهنگی محور عمده­ی این حركت است در مجموع رویكردهای فكری نخبگان و شخصیت­های آذری بدین صورت قابل صورت­بندی است: رویكردی دمكراتیك به سیاست و تمركززدایی از قدرت سیاسی كه توزیع قدرت سیاسی یكی از مطالبات اساسی این جنبش است كه تا حدود زیادی با جنبش دوم خرداد همخوانی دارد با این تفاوت كه در بحث تقویض اختیارات به مسئولین منطقه­ای و عامل صرف نبودن مسئولین منطقه­ای ویژگی و تمایز خاصی نسبت به جنبش دوم خرداد پیدا می­كند. البته در جنبش دوم خرداد نیز افراد و گروه­هایی بر تمركززدایی تأكید داشته­اند و حتی تقویض اختیارات به مسئولین منطقه­ای را تأكید كرده­اند. اما در حوزه اجتماع و اقتصاد رویكردی عدالتخواه و مساوات طلب و در حوزه فرهنگ رویكردی پلورالیستی دارند. آنها خواستار توجه كافی دولت و نخبگان فرهنگی به زبان و فرهنگ آذربایجان و ایجاد برخی تمهیدات برای حفظ و پایداری از این فرهنگ هستند. در مجموع به لحاظ فكری باید اشاره كرد كه این جنبش در چند سال اخیر برای دوم خرداد پشتوانه بسیار قابل اطمینانی بود و همواره فعالان آن در سطوح مختلف چه توده­های اجتماعی,  دانشجویان و قشر متوسط و چه نخبگان فرهنگی- سیاسی كمك­های شایانی را برای پیشبرد اهداف دوم خرداد داشته­اند. البته در یكی دو سال اخیر, حمایت كامل از جنبش دوم خرداد با تردیدهایی مواجه شده چنانكه در سطح ملی نیز كارآمدی و موفقیت­آمیز بودن جنبش دوم خرداد با تردیدهایی روبه رو شده است. در آذربایجان نیز پیام دوم خرداد بتدریج با بی­اعتمادی روبرو گشته است و حتی از جانب برخی فعالان سیاسی, مطبوعاتی و دانشگاهی با انتقادات و حتی اعتراضاتی روبه­رو شده است و تعبیر برخی از این فعالان این است كه جنبش دوم خرداد, اقوام را از قطار اصلاحات جا گذاشت.

 

د- پایگاه اجتماعی و شیوه­ های طرح مطالبات قومی

طبق یك تقسیم­بندی عرفی, نیروهای فعال اجتماعی یك جنبش را به سطوح سه­گانه مختلف یعنی توده­های مردمی یا بخش قاعده هرم, نخبگان فرهنگی و سیاسی یا رأس هرم و سطوح میانی جنبش كه آگاهان فعال اجتماعی به ویژه دانشجویان و تحصیل­­كردگان عالی تقسیم­بندی می­كنند. پایگاه اجتماعی جنبش قومی آذربایجان را نیز درهر سه سطح می­توان مشاهده و بررسی كرد. همچنین می­توان شخصیت­­های سیاسی و برخی مقامات سیاسی حكومتی را نیز به­طور نسبی و ضمنی به پایگاه اجتماعی در سطح رأس هرم اضافه نمود. تركیب پایگاه اجتماعی این جنبش مشابهت زیادی با جنبش دوم خرداد دارد با این تفاوت كه فراگیری اجتماعی این جنبش به شدت دوم خرداد نیست. یك بررسی مقایسه­ای به لحاظ پایگاه اجتماعی در انتخابات برگزار شده می­تواند مشابهت این جنبش با دوم خرداد را شفاف­تر نماید: در پنجمین دوره­ی انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند سال ۱۳۷۴ یكی از كاندیداهای شهر تبریز برخی اهداف و برنامه­هایی مبتنی بر خواسته­های فرهنگی قومی مطرح كرده بود كه اگر مقایسه­ای از لحاظ روانشناختی و به لحاظ استقبال اجتماعی از ایشان در انتخابات ۷۴ مجلس و كاندیدای پیروز انتخابات ۷۶ ریاست جمهوری در این شهر داشته باشیم به لحاظ استقبال مردمی و عطف توجه به آنان مشابهت­های زیادی می­توان یافت كه قبل از آن چنان مشابهت­هایی را نمی­توانستیم پیدا كنیم, هر چند كه كاندیدای ریاست جمهوری در انتخابات دوم خرداد رویكردی فرامنطقه­ای و فراقومی به اصلاحات داشت و كاندیدای مورد توجه مردم تبریز در انتخابات سال ۷۴ مطالبات و رویكردی فرهنگی قومی در انتخابات مجلس ارائه كرده بود.

البته باید یادآوری كرد كه در آذربایجان خودآگاهی قومی كه مبنای فعالیت و حركت سیاسی­ بین توده­های اجتماعی باشد به گستره جنبش دوم خرداد نیست لذا در یك ارزیابی كلی باید اشاره كنم كه مهمترین پایگاه اجتماعی این جنبش بین­فارغ­التحصیلان دانشگاهی و دانشجویان است كه نقش مهمی در خودآگاهی قومی اقشار اجتماعی به خصوص طبقات متوسط شهری دارند و اصلی­ترین حلقه واسط بین توده­های اجتماعی و نخبگان سیاسی- فرهنگی هستند كه نقش مؤثری هم در عرصه­های مختلف سیاسی- اجتماعی داشته­اند.

در ادامه بحث ضمن بررسی ماهیت واكنش بخش­های مختلف جامعه در قبال طرح مطالبات قومی پایگاه اجتماعی این نیروها نیز تبیین می­شود. ابتدا به برخی فعالیت­ها و حركت­های نخبگان اشاره می­شود.

 

 

۱- نخبگان و فعالان قومی

منظور از نخبگان برخی از نویسندگان, محققین و اندیشمندان فكری هستند كه در حال حاضر بیشتر در حوزه ادبیات, تاریخ, زبان و كلاً ویژگی­های فرهنگی آذربایجان فعالیت می­كنند. فعالیت­های نخبگان فرهنگی و علمی در دهة ۱۳۷۰ در قیاس با ۶۰ سال قبل از آن گویای شكل­گیری حركتی فرهنگی با گسترش تدریجی آن است. یعنی اگر فعالیت­های فرهنگی بین سال­های ۱۳۷۰- ۱۳۰۰ را در نظر بگیریم و آن را با فعالیتهای فرهنگی و علمی دهة هفتاد كه در حوزه میراث فرهنگی آذربایجان صورت گرفته مقایسه كنیم به یكسری نتایج و نكات قابل توجهی خواهیم رسید. تألیف صدها كتاب علاوه بر كتاب­های شعر كه بیشتر آنها تحقیقاتی هستند دربارة زبان تركی آذربایجانی, تاریخ آذربایجان و ترك­های ایران, موضوعات مختلف فرهنگی, شخصیت­ها و موسیقی كتابهای قابل توجهی تألیف و تدوین شده است. همچنین تألیف لغت­نامه­های معتبر به زبان تركی آذربایجانی و ترجمه فرهنگهای لغت چند جلدی از فعالیتهای فرهنگی نویسندگان آذری در حؤزه زبانشناسی است. از دیگر فعالیتهای پژوهشی نویسندگان آذربایجان می­توان به تألیف دایره ­المعارف­های چند جلدی شخصیت­شناسی اشاره كرد. در یكی از این دایره­المعارف­ها كه در اواخر سال ۷۹ چاپ شد ۳ هزار تن از شخصیت­های فرهنگی سیاسی اجتماعی آذربایجانی را معرفی كرده است. برگزاری سمینارهای علمی- تخصصی در زمینه زبانشناسی برای تدوین رسم­الخط مشترك, قرائت مشترك, برگزاری كلاس­های تدریس زبان و تاریخ ترك­های ایران در دانشگاه و مراكز غیردولتی, حضور در محافل دانشجویی برای ایراد سخنرانی و اخیراً تلاش­های برای تأسیس مؤسسات علمی و فرهنگی از دیگر فعالیت­های فرهنگی نخبگان آذری است كه بیانگر نهادینه شدن حركت­های خودجوش و فردی نخبگان است.

در خصوص تلاش برای سامان بخشیدن به فعالیتهای پژوهشی و فرهنگی می­توان به طرح برخی شخصیت­های فرهنگی آذربایجانی برای ایجاد و تأسیس پژوهشگاه یا پژوهشكده آذربایجان­شناسی  در تبریز اشاره كرد كه طبق اساسنامه پیشنهادی, بازشناسی تحقیقی و پژوهشی تاریخ آذربایجان و گسترش مطالعات در حوزه­های مختلف, فرهنگی و زبان آذربایجان از مفاد اصلی طرح است, هدف اساسی از پیشنهاد ایجاد پژوهشكده آذربایجان­شناسی, تمركز و سامان بخشیدن به فعالیت­های تحقیقاتی و بازشناسی و نقد تاریخ­نویسی دولتی دوره پهلوی است كه این حركت می­تواند نمونه­ای از نهادینه شدن حركت در بعد علمی فعالیتهای فرهنگی نخبگان قلمداد شود. انتشار نزدیك به ۶۰ نشریه در استانهای مختلف از دیگر فعالیتهاست كه خود می­تواند موضوع بررسی خاصی باشد.

 

۲- دانشجویان و تحصیل كردگان

اما دانشجویان و قشرهای تحصیلكرده دیگر پایگاه عمدة اجتماعی جنبش قومی آذربایجان هستند كه می­توانند بیشتر از دیگر اقشار اجتماعی به آگاهی­های قومی, طبقاتی, دسترسی پیدا كرده و آنها را به جامعه منتقل كنند. آنچه كه به طور نسبی می­توان گفت این است كه بخش تحصیل كرده و دانشجو ایده­های اصلی خود را از بخش نخبگان علمی و فرهنگی اخذ كرده و نقش خاصی در فراگیر كردن نسبی خودآگاهی قومی در بین توده­های اجتماعی ایفا می­كنند. نقطه عطف فعالیتهای هویت­گرایی جمعی دانشجویان و برخی تحصیلكردگان از سال ۷۲ و هنگامی شروع شد كه بخش افكارسنجی یكی از نهادها و احتمالاً صدا و سیما در این سال, در مراكز ۲۰ گانه آموزش و پرورش تهران یك نظرسنجی انجام داده بوده و سؤالهایی از دانش­آموزان تهرانی در خصوص نظر آنها نسبت به آذربایجانیها و به طور كلی ترك­ها مطرح كرده بود. مثلاً پرسیده بودند اگر همسایه شما یك ترك باشد آیا شما احساس راحتی می­كنید؟ آیا شما حاضرید خواهرتان با یك ترك­زبان ازدواج كند؟ اگر با یك ترك همكار یا همسایه شدید احساس راحتی می­كنید؟

ممكن است برای انجام چنین نظرسنجی انگیزه­های متفاوتی مطرح كرد و شاید برخلاف استنباط­ها و برداشت­هایی كه دانشجویان آذربایجانی داشتند نظرسنجی انجام گرفته یك پژوهش جامعه­شناختی صرف بوده باشد. در مخالفت با این نظرسنجی ابتدا در دانشگاه تهران و بعد از آن در تبریز دانشجویان آذربایجانی اعتراض خود را از سطح دانشگاه به داخل شهر و در روز جمعه نیز دامنه اعتراض را به نماز جمعه كشاندند كه برای اولین بار حركت دانشجویان را در قبال یك مسأله قومی نشان می­داد و مهمتر اینكه این حركت به عنوان یك پدیده سیاسی و مسأله قومی در شهر تبریز و كشور مطرح شد, چنانكه صدا و سیما مجبور شد در همان زمان در اخبار سراسری اعلام كند این نظرسنجی از طرف صدا و سیما نبوده و به این سازمان مربوط نیست. به هر حال این حركت نقطه عطفی بود برای آغاز برخی حركت­های هویت­خواهی و خودآگاهی قومی.

از دیگر حوزه­های مهم فعالیت­های دانشجویی عرصه انتخابات بوده است. جهت­دهی افكار عمومی در راستای مطالبات قومی و یكسری درخواست­های منطقه­ای, در انتخابات نمود فزاینده­ای داشته است. از دیگر اقدامات دانشجویی می­توان به برگزاری همایش­ها و سمینارهای دانشجویی در شهرهای مختلف, گرامیداشت شخصیت­های علمی معاصر یا قدیمی آذربایجان, برگزاری برخی از اجتماعات, صدور بیانیه­ها به مناسبت­های مختلف, نامه به سران كشور در طرح برخی درخواست­های قومی و یا اعتراض به برخی اقدامات نهادهای كشور اشاره كرد. طومارهایی كه فقط در این چهار سال اخیر دانشجویان به سران سه قوه, مجلس و دیگر نهادها تنظیم و ارسال كردند به ۱۷ مورد می­رسد. این طومارها و نامه­ها حساسیت دانشجویان را نسبت به مسایل, سیاست­ها و رفتار و شخصیت­های دولتی, نشان می­دهد و گویای آن است كه دانشجویان در زمان­های مختلف واكنش­های خاصی را نسبت به برخی از رفتارها و سیاست­ها ابراز داشته­اند.

در بحث همكاری­ها, فعالیت­ها و تعاملات دانشجویان و نخبگان سیاسی به ویژه مقامات حكومتی محلی نكتة مهم این است كه در اوائل دهه ۷۰ بین دانشجویان و نخبگان حكومتی مانند نمایندگان مجلس و برخی از نهادهای سیاسی استان مثل, استاندار و فرماندار و غیره, یك شكاف فكری عمیقی وجود داشت. بدین معنی كه مثلاً نمایندگان مجلس در نیمه اول دهه ۱۳۷۰ مشی بسیار محافظه­كارانه نسبت به مطالبات فرهنگی قومی داشتند و حركت­های دانشجویی و طرح برخی مطالبات قومی را تأیید نمی­كردند و حتی گاه نیز به این حركت­ها سوءظن داشتند. لذا از همكاری و نزدیكی با این حركت­ها به شدت اجتناب می­كردند. به عنوان مثال باید نتایج و شیوه­های برخورد دانشجویان و نمایندگان مجلس شورای اسلامی آذربایجان در نشست مشترك سال ۷۲ را مطرح كرد. در این نشست نزدیك به ۱۰ نفر از نمایندگان شهرهای مختلف آذربایجان در تالار شیخ مرتضی انصاری دانشكده حقوق تهران جهت بررسی و طرح برخی مشكلات و موضوعات دعوت شدند. اما اختلاف­نظر و شكاف فكری بین دانشجویان و نمایندگان حتی در شیوة برگزاری جلسه نسبت به زبان ارایه مقالات و مسایل آنچنان بود كه در نهایت جلسه به تشنج و جنجال كشیده شد و به تشدید اختلاف­ها انجامید.

اما این روند در سال­های اخیر, تعدیل قابل توجهی یافته است. مثلاً در برنامه­های انتخاباتی منتخب اول مردم تبریز در ششمین دوره انتخابات نمایندگان مجلس, اجرای اصل ۱۵ قانون اساسی از طریق تدارك همایش­های ادبی, تدوین و تنظیم ادبیات آذربایجان, ایجاد فرهنگستان ادب و هنر آذربایجان, تهیه و تدوین و تقدیم طرح­های قانونی برای تدریس زبان و ادبیات آذربایجان در مراكز آموزش عالی و آموزش عمومی طرح شده بود, كه این رویكرد را در اوایل دهه هفتاد و قبل از آن نمی­توانیم بینیم. بنابراین قبل از این, تردید  شدیدی بین نمایندگان و مقامات سیاسی وجود داشت كه اصلاً به حوزه این مسائل وارد نشوند و این حوزه, یك حوزه خطرناك و خوفناكی برای آنها بود. همچنین نفر سومی كه در انتخابت مجلس ششم به نمایندگی مردم تبریز برگزیده شد در نطق­های انتخاباتی و نیز در بروشورهای انتخاباتی, نگرشی جدید را در بحث مطالبات قومی مطرح كرده بود. از جمله طرد نگرش ضد امنیتی به زبان و ادبیات و فرهنگ اقوام و آذربایجان. همچنین در تحلیل نگرش دیگر نمایندگان نسبت به مسایل قومی می­توان به مصاحبه­ای با ۲۰ نفر از نمایندگان اشاره كرد كه غیر از چهار مورد ۱۶ نفر از نمایندگان نگرش­های مثبتی نسبت به فعالیت­های دانشجویان در حوزه مطالبات قومی داشتند. بنابراین تلطیف و تعدیل رویكردهای نمایندگان مجلس به مطالبات قومی در چند سال اخیر قابل توجه است و به نوعی حاكی از فراگیر شدن این حركت در بین نخبگان حكومتی است. به عنوان مثال در اجتماع دانشجویی كه چندی پیش از طرف مجمع دانشگاهیان آذربایجان صورت گرفت چهار نفر از نمایندگان آذربایجانی حمایت صریح خود را از فعالیتهای فرهنگی و در خواست­های قانونی دانشجویان و نخبگان اعلام كردند. روند تعدیل ذهنیت نمایندگان آذربایجان به مسایل قومی طوری رو به رشد است كه در سال گذشته یك هفته­نامه و یك ماهنامه به مدیر مسؤولی دو نماینده تبریز در حوزه مسائل آذربایجان انتشار یافته است. [۱]   

جهت آشنایی نسبی در این زمینه به مواردی از اهداف مطروحه در یكی از هفته­نامه­ها اشاره می­شود, كه توسط یكی از نمایندگان تبریز راه­اندازی شده است.محورهایی كه این هفته­نامه برای فعالیت خود در نظر گرفته عبارت است از: تهیه اخبار منطقه­ای و كشوری با گرایش مناطق ترك زبان, اخبار بین­المللی مرتبط با ایران و مناطق یاد شده, مطالب و نوشته­هایی در توسعه شهرستانهای آذربایجان غربی و شرقی, زنجان و اردبیل, آموزش و پرورش, اشتغال, مهاجرت و مشكلات و مسائل شهرنشینی و غیره. مقایسه­های اقتصادی- صنعتی معدنی و صادراتی استان­های تحت پوشش نشریه, تحلیل و گزارش درباره موضوعات داخلی و كشورهای همسایه منطقه و سایر كشورها, اشاره­های تاریخی به مفاخر, اثار ادبی, پیشینه تاریخی, نویسندگان, هنرمندان و شاعران, توجه به میراث فرهنگی و آثار باستانی آذربایجان شرقی, غربی, اردبیل و زنجان, قصه, داستان و حكایت­های فولكلوریك تركی, سینما, تئاتر, موسیقی, رقص, نقاشی, خط, مجسمه­سازی ادبیات و شعر و مباحث قوم­شناسی, فرهنگ نگاری, اقلیم­شناسی آذربایجان, آداب و رسوم و اعتقادات مردمی, پوشش خبری سمینارها, همایش­ها و جشنواره­های مرتبط با موضوع نشریه, بها دادن به سایر اقوام ترك زبان ایران همانند قشقایی­ها, تركمن­ها و خلج­ها, توجه معقول به مسایل سایر اقوام ایرانی, عرب, بلوچ, كرد و غیره, مباحث زبانشناسی و واژه­شناسی و املای مربوط به زبان تركی و صفحات تركی ویژه كودكان.

چنین رویكردی كه برخی شخصیت­های حكومتی برای فعالیت­های فرهنگی و مطبوعاتی خود در نظر می­گیرند تحولی قابل توجه نسبت به اوایل دهه هفتاد است و همینطور, یكی از مصادیق دیگر تعدیل ذهنیت منفی نمایندگان آذربایجان نسبت به بومی­گرایی هنگام تعیین كابینه دولت آقای خاتمی خودش را نشان داد. تأكید نزدیك به هفتاد نفر از نمایندگان آذربایجان و شهرهای مرتبط این بود كه باید حتماً دو نفر از وزرای آذربایجانی در كابینه حضور داشته باشند كه نهایتاً با توجه به یكسری چالش­هایی كه در مجالس پیش آمد توانستند دو وزیر آذربایجانی یعنی آقای پزشكیان و آقای عبدالعلی­زاده را در كابینه قرار دهند. همینطور تأكید بر بومی بودن استاندارهای جدید آذربایجان شرقی و غربی و البته تا حدودی اردبیل و زنجان و بروز چالش­های چند ماهه در سال ۱۳۸۰ بین وزارت كشور و نمایندگان آذری در نهایت نتیجه چانه­زنی­های اعمال فشارها این بود كه دو استاندار بومی برای استانداری آذربایجان شرقی و غربی انتخاب شوند.

 

۳- توده­ های اجتماعی   

    در بخش توده­های اجتماعی هم به برخی علائم آگاهی­های قومی و به نوعی مطالبات هویت­گرایانه می­توان اشاره كرد. در میان توده­های اجتماعی نیز استعدادهای قابل مشاهده­ای برای بسیج­پذیری قومی و یا هویت­یابی قومی وجود دارد. در مواقع مختلفی چه در انتخابات یا مطبوعات یا یكسری فراخوان­های دیگر كه در مورد مطالبات قومی طرح مسأله شده, استقبال خاصی از طرف مردم صورت گرفته است. مثلاً در انتخابات مجلس پنجم در سال ۷۴ تبریز, فردی گمنام و بدون پشتوانه خاص در میان نزدیك به یكصد كاندیدا جزء نفرات اول شد كه تحقق مطالبات فرهنگی و مدنی قومی محور تبلیغات و فعالیت­های وی بود. آرای این نماینده در تبریز از طرف فرمانداری نزدیك به یكصد و ده­هزار رای اعلام شد, كه این حجم آرا در مقایسه با دیگر كاندیداها, میزان بالای استعداد بسیج­پذیری قومی را در مدت كم تبلیغات انتخاباتی نشان می­دهد.

انتخابات مجلس پنجم را می­توان نقطه عطفی در ظهور گرایشات و تعلقات قومی مردم تبریز در طول چند دهه پس از قضیه فرقه دموكرات تلقی كرد. در این انتخابات برخلاف انتخابات قبلی كه معمولاً بین ۵۰ تا ۵۵ درصد واجدین شرایط شركت می­كردند, بیش از ۷۰ درصد مردم در انتخابات شركت كردند. هیجان و شور و نشاطی كه برای انتخاب فرد مورد نظر صورت گرفت تا قبل از آن سابقه­ای در انتخابات تبریز نداشت. این در حالی بود كه در انتخابات مجلس دوم خبرگان رهبری در سال ۱۳۶۹ مردم تبریز با %۳۶ مشاركت كمترین میزان مشاركت را در سطح كشور داشتند و همینطور در سومین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال ۱۳۷۷ كمترین میزان مشاركت از طرف مردم تبریز صورت گرفت. در صورتی كه یك سال قبل در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶ با توجه به برنامه­هایی كه آقای خاتمی برای بهبود وضعیت فرهنگی و مطالبات قومی داشتند و همینطور امیدهایی كه برای اصلاحات سیاسی- اجتماعی و اقتصادی بوجود آمده بود استقبال بی­نظیری از ایشان بعمل آمد و یكی از بالاترین آرای آقای خاتمی در سطح كشور و نسبت به دیگر كاندیداهای حاضر در انتخابات در سطح كشور بدست آمده كه نشان دهنده این امر بود كه رویكرد مردم فقط احساساتی و عاطفی نیست بلكه بر مبنای آگاهی­هایی است كه برخواسته از شعور اجتماعی و سیاسی آنهاست و در تاریخ معاصر كشورمان نیز رگه­های قابل توجهی از آن را می­توان یافت.

همین طور استقبال از مطبوعات هویت­گرا در بین توده مردم بسیار قابل توجه است كه به اختصار توضیحاتی درباره دو نشریه ارایه می­شود:

نشریه شمس تبریز به عنوان مهمترین نشریه علاقمند به مسائل قومی و منطقه­ای وقتی در اواخر سال ۱۳۷۷ شروع به كار كرد, دو هفته­نامه بود و با شمارگان دو هزار نسخه به چاپ می­رسید, كه بعد از چند ماه با توجه به استقبال­هایی كه صورت گرفت تبدیل به هفته­نامه شد و در عرض دو سال شمارگان آن به بیست هزار افزایش یافت. به عبارت دیگر شمارگان این نشریه در مقایسه با آغاز انتشار آن به بیست برابر رسید و همینطور هفته­نامه نوید آذربایجان كه تقریباً به مسایل و مطالبات قومی علاقمند است پس از یكسال, از یكبار انتشار در هفته­ به دوبار انتشار در هفته­ تغییر یافت و نیز در عرض كمتر از ۲ سال شمارگان آن از پنج هزار به بیست­هزار افزایش یافت كه نشانگر استقبال مردمی از مطبوعات علاقمند به مسایل قومی است. مورد آخری كه در بحث و رفتار توده­های اجتماعی و مردمی می­توان به آن اشاره كرد. مربوط به تجمعات سالانه در قلعه بابك طی سه سال اخیر است. این تجمع به مناسبت تولد بابك خرمدین از مبارزان علیه خلافت عباسی به صورت محدود تا سال ۷۸ با چند هزار نفر برگزار می­شد كه عمدتاً برخی فعالان دانشجویی و جمعیت­های علاقمند به فعالیت­های فرهنگی را شامل می­شد تا اینكه در سال ۱۳۷۹ این تجمع, وضعیت­ فراگیرتری پیدا كرد و به سطح جامعه گسترش یافت. در این سال طبق گزارش­های مختلف جمعیت حاضر در قلعه بین ۳۰ تا ۱۰۰ هزارنفر تخمین زده شد و در سال بعد یعنی در ۱۵ تیر ماه ۱۳۸۰ , از یكصد تا دویست­هزار نفر اعلام شد. همچنین در ۱۴ تیرماه ۱۳۸۱ میزان استقبال و حضور مردم در قلعه بابك كه نمادی از هویت­خواهی فزاینده و توسل به شخصیت­های آذربایجانی محسوب می­شود, افزایش چشمگیری یافت و طبق گزارشها و اخبارمختلف, بیش از دویست­هزار نفر در این روز به قلعه بابك تقریباً در یكصد و پنجاه كیلومتری تبریز- عزیمت كرده بودند.

 

نتیجه­ گیری:

در نتیجه­ گیری, وضعیت جنبش قومی را در آذربایجان به این صورت جمع­بندی می­كنم كه:

۱- از منظر ایدئولوژی قومی فعالیت­های قوم­گرا در آذربایجان مبتنی بر حقوق قومی و تأكید بر اجرای اصول قانون اساسی مرتبط با حقوق اقوام است. ایدئولوژی قومی این جنبش رویكردی عدالت جویانه و درصدد رفع محدویت­های فرهنگی و اقتصادی است كه در چهارچوب نظام و قانون اساسی مطرح می­شود و نمود بارز درونی بودن جنبش و مطالبات آن را نسبت به جنبش­های سیاسی اجتماعی قبلی آذربایجان می­توان مشاهد كرد.

۲. از منظر پایگاه اجتماعی, فراگیر شدن و گسترش نیروی محركه جنبش یعنی قشر تحصیل كرده و دانشجو محسوس است و روند آگاهی­های قومی در بین جوانان و توده­های مردمی رو به رشد است. همچنین پذیرش اهداف و مطالبات جنبش مدنی آذربایجان را در بین مقامات و نخبگان حكومتی آذری, می­توان دید.

۳- از منظر روش­ها و ساز و كارهای پیگیری مطالبات, فعالان قومی شیوه­های فرهنگی و مدنی را پیش گرفته­اند و سعی می­كنند فعالیتهای سیاسی را به تدریج نهادینه و تشكیلاتی كنند. از برخی رویكردهای احساساتی و عاطفی به سوی تشكّل­گرایی گرایش دارند و در این راستا فعالیت و ثبت رسمی چند تشكّل سیاسی و فرهنگی را در تبریز و تهران می­توان مشاهده كرد و همینطور پرهیز ازدرگیری و خشونت یكی از ویژگیهای بارز این جنبش است.

نكتة نهایی را كه در پاسخ به روند مسائل قومی در كشورمان می­توان مطرح نمود این است كه: در عصر جدید همزیستی ملت­ها و جوامع انسانی كه اركان ملّیت مبتنی بر حقوق شهروندی و مدنی و منافع جمعی شهروندان یك كشور است ضروری است كه نظام جمهوری اسلامی ایران با توجه به رویكرد مسالمت­جویانه و مدنی حركت قومی در آذربایجان- البته به غیر از برخی خار و خاشاك­هایی كه در حواشی این جنبش ممكن است ظهور نماید یا برخی از افراط كاری­هایی كه وجود دارد- پاسخهایی نهادی و قانونی متناسبی در قبال این حركت داشته باشد زیرا به نظر می­رسد در غیر این صورت به شكاف فكری و نگرشی بین فعالان این جنبش كه بیشتر در بین قشر تحصیل كرده و نخبگان علمی- فرهنگی هستند با حكومت منجر خواهد شد و طبیعتاً تداوم این شكاف رفته­رفته هزینه­هایی را برای خود نظام در قبال به انسداد كشیدن این حركت با توجه به تجاربی كه در دیگر كشورها در سده اخیر وجود دارد می­تواند به دنبال داشته باشد. بدین معنا كه ممكن است پاسخهای خشن و حتی بی­توجهی و بی­اعتمادی كامل به حركت مسالمت­جویانه و مدنی و فرهنگی آن را به مطالبات غیرقانونی و یا روشهای غیرمسالمت­آمیز تبدیل كند و امیدواریم كه نظام نیز با رویكردی عاقلانه و بر مبنای قانون اساسی به این جنبش توجه كافی داشته باشد و این حركت را در آینده از برخی افراط­ها و تفریط­ها دور نگهدارد. [۲]».   




[1] – احتمالاٌّ اشاره به هفته­ نامه «اختر» به مدیر مسئولی میرطاهر موسوی, و ماهنامه «شهریار» (فقط یك شماره منتشر شد) به مدیر  مسئولی علی­ اصغر شعر دوست نمایندگان تبریز, است.

 [2]-  فصلنامه «مطالعات راهبردی» پژوهشكده مطالعات راهبردی, سال پنجم, شماره دوم, تابستان ۱۳۸۱ شماره مسلسل ۱۶, صص ۵۶۹-۵۸۱- تهران.v