تركان و بررسی تاریخ، زبان و هویت آنها در ایران (6)
نویسنده : حسن راشدی
تاریخی كه ما امروز از آن به عنوان تاریخ ایران نام میبریم و در مدارس و دانشگاههای كشور تدریس میشود, عموماً تاریخی است كه اساس و پایة آن بیشتر از زمان به حكومت رسیدن رضاخان و در ادامة حاكمیت خاندان پهلوی, به دست پرورش یافتگان مكتب باستانگرایی این دوران بنیانگذاری شده است كه آنرا میتوان «تاریخ پارسیان» نامید.
چرا كه مبدأ این تاریخ نه از زمان تشكیل حكومتهای بومی در سرزمینی كه امروز ایران مینامیم, بلكه از زمان به حكومت رسیدن هخامنشیان كه بنیان گذاران تاریخ پارسیان هستند شروع میشود؛ چنانچه در زمان محمدرضا پهلوی كه باستانگرایی دوران پهلوی مراحل تكاملی خود را طی میكرد مبداء تقویم ایران از هجری شمسی كه مبداء اسلامی داشت به شاهنشاهی, كه مبداء حاكمیت كوروش هخامنشی پادشاه پارس در ۵۵۰ قبل از میلاد را میرساند تبدیل شد! [1]
گرچه اسنادی كه در دست است و با موجود بودن كتیبههای زیادی كه به زبانهای سومری, ایلامی, اورارتویی و ماننایی نوشته شده است میرساند كه حدود ۴۰۰۰ الی ۴۵۰۰ سال قبل از حاكمیت هخامنشیان و سكونت اقوام مهاجر آریایی در سرزمینی كه ایران مینامیم, حكومتهای مقتدر بومی در این مناطق حاكمیت داشتند و اوّلین تمدن بشری هم به وسیله سومریان كه زبان التصاقی داشتند به بشریت هدیه شده است,[2] لاكن تاریخ نویسان دوران پهلوی به جای پرداختن به تاریخ ۷۰۰۰ ساله ایران, همواره از تاریخ ۲۵۰۰ ساله نام برده و آنچه كه مربوط به زمانهای پیش از حكومت هخامنشیان است به عنوان «حوادث پیش از تاریخ», آنهم به اختصار یاد كردهاند!
در تاریخ ۲۵۰۰ ساله نیز جایگاه و مقام اصلی به دولتهای هخامنشی و ساسانی قبل از اسلام داده شده و از حكومتهای ۱۴۰۰ ساله بعد از حاكمیت اسلام نیز, حكومت كوتاه مدت سامانیان, كه فرمانروایی مناطق افغانستان و تاجیكستان امروزی را به عهده داشتند و هیچوقت بر مناطق مركزی و اصلی ایران حكمرانی نكردند ولی به زبان دری (فارسی دری) صحبت میكردند در اولویت قرار گرفتند!
تاریخ نویسان دوران پهلوی كه با افكار ناسیونالیستی افراطی و با حمایت رضاخان شروع به تدوین تاریخ جدید ایران كردند, تاریخ ایران را تنها در موجودیت قوم پارس خلاصه كرده و وجود ملل و اقوام غیرفارس در ایران را به انحاء مختلف انكار میكردند!
آنها افراط گرایی در ناسیونالیسم را به باور دینی مردم هم سرایت داده به تحقیر دین اسلام و حمایت از زرتشتیگری پرداختند كه دینی به مراتب عقب ماندهتر از دین اسلام بود.[3]
در كتابهای تاریخ ایران كه در مدارس و دانشگاهها تدریس میشود, امرای سامانی قرن چهارم هجری به علت دری زبان بودنشان, ایرانی, ولی غزنویان, سلجوقیان و دیگر امپراتوران ترك كه علاوه بر حاكمیت مناطق تحت نفوذ سامانیان كلیه مناطق ایران امروزی تا آسیای صغیر را اداره میكردند و مراكز حكومتی آنها غزنه, شهر ری, اصفهان, همدان و دیگر شهرهای امروزی ایران بوده بیگانگان نامیده میشوند!
در حالی كه اگر مشتركات زبانی سامانیان با هموطنان فارس زبان امروزی دلیل بر ایرانی نامیدن سامانیان است, مشتركات زبانی غزنویان, سلجوقیان, خوارزمشاهیان و دیگر امپراتوران ترك با تركان امروزی ایران نیز به همان دلیل, برهان محكمی است بر ایرانی بودن این امپراتوران.
لاكن اگر مناطق تحت حاكمیت سامانیان را جزء اراضی ایران فرض میكنیم و همین عامل دلیل بر ایرانی بودن آنها در نظر گرفته میشود, سلاطین ترك به مراتب بیشتر از سامانیان بر اراضی ایران حاكمیت داشتند, چنانچه سامانیان هرگز حاكمیت بر مناطق جغرافیایی سیاسی ایران امروزی نداشتند در حالیكه غزنویان علاوه بر حاكمیت مناطق تحت نفوذ سامانیان , پاكستان و هندوستان امروزی, مناطق مركزی ایران امروزی تا اصفهان و ری را هم اداره میكردند و سلجوقیان هم از غرب چین تا آسیای صغیر و بیزانس را در حاكمیت خود داشتند و مراكز حكومتی و پایتخت خود را هم شهر ری, اصفهان و همدان قرار داده بودند. حال با در نظر گرفتن مؤلفههای فوق, باید پرسید كدامیك از حكومتهای هزار ساله اخیر ایران, از زمان سامانیان, غزنویان, سلجوقیان, خوارزمشاهیان تا پایان قاجاریه ایرانی تر بودهاند؟ !
علاوه بر اینها, آنچه كه در كتابهای تاریخ مدارس و دانشگاهها بیشتر به چشم دانشآموز و دانشجو میخورد جملة «سبكتكین غلام تركی بود در دربار سامانی»[4] است! اما از منسوبیّت آدم بیسواد و تیمارگر اسب دورة قاجار كه بعدها اولین شاه دیكتاتور خانواده پهلوی ایران شد به ملّت یا قوم «خاصّ» حرفی به میان نمیآید!
همچنین در كتابهای درسی دانشآموزان و دانشجویان نه تنها به چگونگی رشد ادبیات فارسی كه زائیده دوران هزار سالة اخیر است و این, پادشاهان ترك بودند كه با داشتن تمام معایب فرضی, با دادن صله و انعام, به توسعه زبان فارسی دری میپرداختند, اشارهای نمیشود, هر جا فرصتی پیش میآید به تحقیر این سلاطین آنهم به خاطر ایرانی (فارس !) نبودنشان میپردازند!
در نهایت, تاریخ نگاران هشتاد ساله اخیر ایران, تركان آذربایجان و دیگر تركانی را كه در مناطق استان تهران, مركزی, اصفهان, خراسان, فارس, كرمان و دیگر مناطق ایران زندگی میكنند, نه تركان اصیل, بلكه ترك شدگانی معرّفی میكنند كه گویا اصلیت فارسی یا تاتی داشتهاند و به اجبار سلاطین سلجوقی ترك زبان شدهاند! در حالیكه آنچه از حاكمیت تركان بر ایران در طول هزار سال اخیر بر میآید و بیشتر منشیان و مورخین دربار این دوران هم از فارس زبانان بودهاند, نشان میدهد كه امپراتوران ترك همواره از شعرا و نویسندگان زبان فارسی دری حمایت كرده و در توسعه این زبان در مناطق مختلف ایران نقش موثر داشتهاند, در حالیكه در دوران سامانیان عموماً گویندگان این زبان تنها در مناطق افغانستان و تاجیكستان امروزی متمركز بودهاند و به همین دلیل, تا قرن هفتم هجری حتی یك بیت شعر و یا یك سطر نثر به زبان فارسی دری در استان فارس كه مركز اصلی فارسی زبانان است سروده و یا نوشته نشده است![5]
در دوران حاكمیت ده قرن اخیر تركان بر ایران, در هیچیك از صفحات تاریخ كه سلاطین ترك بخواهند زبان تركی را بر ملل و اقوام تحت حاكمیت خود تحمیل كنند و یا حتی مثل زبان فارسی دری از زبان تركی حمایت كنند اشارهای نشده است؛ از این بابت است كه این امپراتوران را میتوان حامیان پلورالیسم فرهنگی زمان خود دانست.
لذا تحمیلی نامیده شدن زبان تركی مردم آذربایجان و دیگر تركان ایران زائیده تفكر ناسیونالیسم افراطی دوران پهلوی است كه متاسفانه هنوز هم طرفدارانی دارد!
در این كتاب سعی شده است در مورد زبان تركی و تركان, بخصوص تركانی كه درچارچوب كشور ایران و جمهوری آذربایجان زندگی میكنند و قبل از جنگ ایران و روس و معاهده گلستان و تركمنچای سرنوشت تاریخی مشترك داشتهاند و مناطق سكونت آنها در تاریخ طبری, بلعمی, نزهتالقلوب حمداله مستوفی و دیگر مورخین «آذربایجان» نامیده شده است؛ با استفاده از منابع تاریخی معتبر و بیطرف, اطلاعات مستند و بیغرض در اختیار مطالعه كنندگان قرار گیرد.
امید است پنجرهای باشد برای دیدن گوشهای از حقایق تحریف شده تاریخی در مورد تركانی كه هزاران سال است در این آب و خاك زندگی میكنند.
باشلانیش
بو كیتابین یازیلماغا تَمَل داشی, ۱۳۸۱- جی ایلین سونلاری و ۱۳۸۲- جی ایلین ایلك گونلری قویولدو.
اوْ ایل شوونیزم و كسروینین آذریچیلیك ادعالارینا آلدالانلاردان, كوروش- داریوش و آریاچیلیق افتخاری ایله یاشایانلاردان و آذربایجانین قاراداغ بؤلگهسینده چالیشاركن اورهیی «بنیاد افشار و نیشابور» باغلاریندا چیرپینان بیریسینین, دؤولتی بیر مسئولا یازدیغی مكتوبو الیمیزه دوشدو!
هله بوندان قاباق, بونلارین آغ ساققاللاری و اوستادلاری ساییلان پرویز ورجاوندین كئچمیش جمهور رئیس سید محمد خاتمییه یازدیغی مكتوبدا, آذربایجان مطبوعاتیندا افشاء اوْلموشدو.
او گونلردن سوْنرا, چیگنیمیزده اولان وظیفهنین آغیرلیغینی داها آرتیق حیسّ ائدهرك ۸۵ ایل اؤنجهدن ایندیه قَدَر, یعنی رضاخان حاكیمیته گَلَن گوندن, تاریخی تحریف اولان, شخصیّتی تاپدالانان, دیلی و وارلیغی دانیلان, گنجلری هوّیت بؤحرانینا دوچار اولان و ایران آدلی اؤلكهده جمعیت باخیمیندان نسبی اكثریته مالیك اولاراق حتی ابتدایی قَدَری اؤز دیلینده مكتبی اولمایان توركلرین كئچمیش تاریخی و هویّتی حاقدا تدقیقات آپارماغی و بو ساحهده كیتاب حاضیرلاماغی اؤزومه بورج ساندیم.
بو ایكی ایل یاریمین عرضینده الیمدن گَلَن قدر كئچمیش قرنلرده یازیلان بلعمی, بیهقی, راوندی, رشیدی و بعضی باشقا تاریخی كیتابلارین موطالعهسی ایله یاناشی موعاصیر دؤورده یازیلان تاریخی كیتابلار, حتی شوونیستی فیكیرلر ایله توركلر علیهینه چاپ اولان كیتابلارین موطالعهسیندن بئله واز كئچمهدیم.
افراطی ناسیونالیسم فیكیرلرایله یازیلان كیتابلارین بیر چوْخ یئرلرینده آچیق- آیدین تاریخی تحریفلری گؤروب سَنَدلره دایاناراق اونلارا جاواب یازدیم, نهایت الینیزده اولان كیتاب ۱۳۸۴- جو ایلین سونلارینا یاخین حاضیرلاندی.
ایلك اؤنجه كیتابی دوغما دیلیمیزده یعنی آذربایجان توركجهسینده یازماق ایستهدیم, لاكین دیلیمیزین مكتبلرده رسمی شكیلده درس وئریلمهمهسی و حتی ایسلامی انقلابین غلبهسیندن ۲۷ ایله یاخین كئچمهسینه رغماً, آنا یاسانین (اساس قانونون) ۱۵- جی مادهسینین اجرا اولماماسی, یعنی فارس اولمایان دیللرین مكتبلرده تدریس اولماماسی سببیندن, دوغما دیلیمیزده آز عدّهنین اوْخوما ایمكانینی و اوخوجولاریمیزین فارس دیلینده تحصیل آلدیغینی و بو دیلده یازیب- اوخوماغا عادت ائتدكلرینی گؤز اؤنونه آلاراق هلهلیك كیتابی فارس دیلینده یازدیم.
طبیعیدیر بوتون كیتابلاردا اولدوغو كیمی بو كیتابدا, نوقصانلاردان اوزاق اولا بیلمَز, لاكین چالیشدیق ایمكان دایرهسینده, ادعالاریمیز سَنَدلره دایانسین و افراط- تفریطدن اوزاق قالاق.
آرزو ائدیرم بو كیتاب آز اولموشسادا آذربایجان میلّتی و عمومیتله ایران اؤلكهسی چرچیوهسینده یاشایان توركلرین دیل, تاریخ و وارلیغینین بیر حیصهسینی واقعی و تحریف اولمامیش شكیلده گؤستره بیلسین.
بؤیوك عالیمیمیز, رحمتلیك پروفئسور زهتابینین روحی شاد اولسون دئیه اومید ائدیرم باشقا عالیملریمیز دیلیمیز, تاریخیمیز و وارلیغیمیز ساحهسینده داها درین آراشدیرمالار آپاریب یئنی كیتابلار یازیب میلّتیمیزی باشقا حقیقتلرله تانیش ائتسینلر!
بو كیتابین یازیلماسیندا منه یاردیمچی اولان حؤرمتلی قلمداش و فیكیرداشلاریما درین سایقی و سئوگیمی بیلدیرمكله یاناشی, بو كیتابین تایپ و اصلاح ایشلرینی صمیمیت و حوصله ایله باشا چاتدیران عزیزلریمیز «اورخون یایین ائوی» عضولرینه اؤز تشكّورلریمی بیلدیریر و باشی اوجا میلّتیمیزه اوغورلار و باشاریلار آرزولاییرام!
حسن راشدی
۱۹/ ۹/ ۱۳۸۴
[1] - در سال ۱۳۵۵ هجری شمسی, از طرف حكومت محمدرضا پهلوی به جای هجری شمسی, تاریخ شاهنشاهی با سال ۲۵۳۵, مبداء سالشمار ایران شد كه عمر این تاریخ به دو سال نیانجامید و بعد از انقلاب اسلامی مجدداً مبداء هجری شمسی, مبداء تاریخ ایران قرار داده شد.
[2] - سومریان اوّلین مخترع خط غیرتصویری میخی و مبتكر بسیاری از تمدنهای دیگر از جمله تقسیم زمان, كتاب و كتابخانه و مدرسه, اهلی كردن حیوانات, ساختن ارابه, سكه زدن, سند نوشتن, قانونگذاری, ریاضیات, پزشكی, نجوم, موسیقی و دیگر علوم بودند. (از ویل دورانت, كتاب «تاریخ تمدن» جلد ۱ , ص ۱۹۱ , ترجمة مترجمین, چاپ ششم, نسخه CD شده).
[3] - حمایت از زرتشتی گری و تحقیر دین اسلام در این دوران را در آثار روشنفكران بسیاری چون عارف قزوینی, عبدالحسین زرینكوب و دیگر باستانگرایان میتوان مشاهده كرد. (جهت اطلاعات بیشتر به كتاب «باستانگرایی در تاریخ معاصر ایران» اثر رضا بیگدلو, انتشارات مركز مراجعه شود.)
[4] - سبكتكین امیرزاده تركی بود كه به همراه خانواده خود در ۱۲ سالگی اسیر طایفه دیگری از تركان میشود و بعد از چهار سال اسارت به خاطر هوش و ذكاوتش در اختیار آلپتكین ترك از امرای سامانی قرار میگیرد و داماد وی و سپس سر سلسله غزنویان میشود. سبكتكین پدر سلطان محمود غزنوی است (جهت اطلاعات بیشتر به كتاب «توركلرین تاریخ و فرهنگینه بیر باخیش» اثر دكتر جواد هیئت ص ۱۰۶ مراجعه شود).
[5] - «زبان فارسی در آذربایجان» گردآوری ایرج افشار, صص ۳۸۵-۳۸۶ , تهران – ۱۳۶۸ / دكتر مهدی حمیدی, بحثی دربارة سعدی, كنگره جهانی سعدی و حافظ. شماره ۴۷, ص ۷۰-۷۱.