یوردداش yurddaş

بو بلاگ آذربایجانلیلارین و ایراندا یاشایان باشقا تورکلرین دیل ، تاریخ ، مدنیت ، فولکلور و انسانی حاقلاری ساحه سینده چالیشیر .

"فهم تجارب زیسته هویت طلبان آذری: مطالعه كیفی در استان های آذری زبان ایران".

+0 بَگَن (Bəyən)

          "فهم تجارب زیسته هویت طلبان آذری:

                              مطالعه كیفی در استان های آذری زبان ایران".

                                  خلاصه ای از پایان نامه كارشناسی ارشد خانم

                                                " حلما احمدی (میانالی )"

                     منبع : سایت حلما میانالی

      مطالب زیر خلاصه ای بسیار مجمل از پایان نامه كارشناسی ارشد بنده است با نام :

    "فهم تجارب زیسته هویت طلبان آذری: مطالعه كیفی در استان های آذری زبان ایران".

راهنمای این كار دكتر «حمیدرضا جلائی پور» و مشاور آن دكتر «ابوعلی ودادهیر» بوده اند.

این پایان نامه در اردیبهشت ماه سال 1392 دفاع شده و با نمره عالی پذیرفته شده است.

هدف این مقاله این بوده است كه فرآیند هویت طلب شدن ترك زبانان ایران را به صورتی همدلانه

و از درون[1] توصیف كند تا تجربه نوعیِ آن ها را برای دیگران ملموس و قابل درك سازد.

 در اینجا فقط خلاصه ای از نتایج پایانی پایان نامه ارائه می شود. نتایج پایان نامه در قالب 14

مضمون نوشته شده است. در متن اصلی همه توضیحات زیر، همراه با متن گفته های هویت طلبان

آمده است كه در اینجا حذف شده اند. احتمال دارد كه برخی مطالب به خاطر خلاصه كردن زیاد، دچار

ابهام شده باشد. اما حسب اقتضاء چاره ای جز خلاصه سازی نبود.

نكته مهم دیگر این كه در استخراج این 14 مضمون سعی بر آن بوده كه مراحل هویت طلب شدن فرد

به ترتیب زمانی نشان داده شود. یعنی با اندكی تسامح می توان از مراحل چهارده گانه هویت طلب

شدن سخن گفت.

 دفاعیه  

مضمون 1-  افراد ذی نفوذ: چه كسی مرا هویت طلب كرد؟

در ذیل این مضمون در پی یافتن پاسخ برای این سوال بودیم كه معمولاً چه كسانی بیشترین تاثیر را

در هویت طلب شدن مصاحبه شوندگان ما داشته اند. مهم ترین افراد حسب فراوانی گزارش ها عبارت

بوده اند از :

الف) دوستان: اولین اشخاص تأثیرگذار بر هویت طلبان، در غالب موارد دوستانشان بوده اند.

ب)خانواده: بخشی از هویت طلبان بیان كرده اند كه از خانواده هایی برخاسته اند كه به فرهنگ

تركی علاقه مند بوده و با شعر و ادب تركی موانست و آشنایی داشته اند.

ج) معلم ها: در میان این معلمان تاثیر گذار، نه فقط معلمانی كه واحد مورد تدریسشان به این

مباحث مربوط بوده است بلكه حتی معلمانی نیز بوده ند كه برای آگاهی دادن به محصلین خود

مجبور بوده اند كلاً از دایرۀ درس و تخصص خود خارج شوند.

د) موارد دیگر: مانند برخورد با سایت های هویت طلبانه، تأثیر پذیری از یك كتاب، برنامه های

ماهواره و امثال آن.

 

مضمون دوم- دست یافتن به آگاهی

تجربه آگاه شدن، خود از مجموع دو تجربه زیر به دست می آید:

- فهمِ فریب: مهم ترین چیزی كه هویت طلبِ ترك در تجربه آگاه شدن خود به آن پی می برد،

این است كه او تاكنون به طرز عمیق و ظالمانه ای فریب خورده است.

-كشف شیطان: شیطان در اینجا یك استعاره است، فرد در تجربه كشف شیطان، كانون یا كانون های

شرارتی را شناسایی می كند كه همه بداندیشی ها و بدخواهی ها و بدكرداری ها را سرچشمه گرفته

از آن ها می داند.

حكومت، فارس ها، رسانه ها و .... می توانند این كانون های شرارت باشند.

حس تلخ و سنگین فریب خوردن و كشف شیطان از این به بعد تامین كننده انرژی هویت طلب برای

مبارزه می شود.

مضمون سوم- وارونه شدن حافظه

بعد از كشف حقیقت، محتوای حافظه تا آنجا كه مربوط به موضوعات قومی است، وارونه می شود.

منظور از وارونگی در اینجا، معكوس شدن معانی نشانه هاست. به عبارتی با كشف، حقیقت،

هویت طلب، مسائل گذشته را به گونه متفاوتی به یاد می آورد. این وارونگی حافظه را می توان در

قالب چند نوع بیگانگی توضیح داد.

الف-  بیگانگی از حكومت: هویت طلب ترك، بعد از كشف حقیقت غالباً معتقد می شود كه ریشه

همه فریب ها و اغفال ها حكومت است. در نظر او حكومت مظهر و معرِّف تمام صفات منفی از قبیل

استبداد، خشونت، ظلم و ستم، تبعیض و نابرابری، فریب كاری و امثال آن است.

ب- بیگانگی از ایران: هویت طلبِ ترك به احتمال زیاد قبل از هویت طلب شدنش، خود را ایرانی

می دانسته است. ولی اكنون حتی تصور شهروندِ ایران بودن نیز برایش سخت می شود.

اكثر هویت طلبان "احساسی قوی به ایران ندارند" و " نام ایران در آن ها علاقه و هیجانی برنمی

انگیزد".به تیم های ملیِ ایران علاقه چندانی ندارند، شخصیت ها و نمادهای ملی همچون فردوسی و

حافظ حسی مثبت را در آن ها بیدار نمی كند و ...

پ- بیگانگی از زبان فارسی: موازی با بی علاقه شدن به ایران، فرد هویت طلب، علاقه سابق خود

به زبان فارسی را هم از دست می دهد و دیگر آن را زبان خود(و یا لااقل زبان اصلی خود) نمی داند.

زبان فارسی برای هویت طلب، ناخوشایند و تهدیدآمیز جلوه می كند ، زبانی كه اگر در برابرش كوتاه

بیاید، زبان مادری اش را پامال می كند.

ج- بیگانگی از مردم فارس: رابطه ذهنیِ هویت طلب ترك با "فارس" رابطه پیچیده ای است. او را

نوعاً "بلندگوی بی اراده حكومت" می بیند. كسی كه غالباً ناخواسته و نادانسته ابزار پیشبرد

سیاست های حكومت می شود. اما فارس همیشه اینگونه بازیچه به تصویر درنمی آید. او گاهی

می تواند "موضوع غبطه" نیز باشد.

در این تصویر دوم، فارس كسی است كه بر خلاف او(هویت طلب ترك)، به حق و حقوق زبانی خود

رسیده است و از این نظر در وضعیتی غبطه انگیز قرار دارد.

د- بیگانگی از كرد: در جمع بندی نگاه هویت طلبان به كردها باید بگوییم، در یك سر طیف، "كرد"

به صورت انسانی، مظلوم و ستمدیده تصویر می شود، همچون خود هویت طلبان. چرا كه او هم

مثل هویت طلب ترك نمی تواند از زبان و فرهنگ خود دفاع كند. اما به شكل جالبی، در سر دیگر

طیف،تصویر كرد به شدت منفی و نفرت انگیز می شود. اساساً نوعی "كردهراسی" در بخشی از

هویت طلبان قابل مشاهده است و عامل اصلی این هراس، تهدیدی است كه از جانب كرد نسبت به

خاك آذربایجان (به معنای عام كلمه) احساس می شود.

در واقع در اینجا كرد به خصوص به صورت «دشمن قلمرو» جلوه گر می شود.

 

مضمون چهارم- ورود "هویت تركی آذری" به نظام هویتیِ شخص هویت طلب

حاصل كش و قوس ها و تحولات پیش گفته این می شود كه "ترك بودن" تبدیل به هویتی قوی

در شخص هویت طلب می شود. جاگیر شدن هویت تركی در نظام هویتی فرد، می تواند به دو

حالت متفاوت صورت گیرد:

- در حالت اول، می تواند با حمله به مركزِ پیشینِ نظام هویتی و عوض كردن این كانون، فرد را

دستخوش انقلاب روحی و شخصیتی كند. در این حالت، "ترك بودن" به مهم ترین هویت فرد

تبدیل می شود و در تعریف كیستی فرد و معنابخشی به زندگی او، حتی از دین نیز اهمیت بیشتری

پیدا می كند.

- در حالت دوم، هویت تركی می تواند در كنار یك هویت دیگر و هم عرض آن قرار گیرد. برای مثال

كسی كه اصلاح طلب بودن و ترك بودن را به یك اندازه در تعریف هویت خود مهم تلقی می كند، در

این وضعیت قرار دارد.

 

مضمون پنجم- تجربه تغییر محیط زندگی

یكی از مهم ترین تجارب هویت طلبان ترك، تجربة تغییر محیط زندگی است؛ هویت طلبان اكثراً

معتقدند كه تقویت هویت طلبی در مناطق ترك نشین و افزایش تعداد هویت طلبان در مناطق

زندگی آن ها واقعیتی كاملاً ملموس است. مهم ترین تغییرات تجربه شده توسط هویت طلبان

عبارتند از:

- كم شدن تكلم به زبان فارسی در سطح شهرهای ترك زبان؛ تقلیل روزافزون شمار والدینی كه

به فرزندان خود فارسی می آموزند؛ احیاء علاقه به موسیقی و رقص تركی و نیز ادبیات تركی

در بین ترك زبانان؛ افزایش تماشای شبكه های ماهواره ای ترك زبان به جای شبكه های فارسی

زبان؛ افزایش نام گذاری فرزندان با اسامی تركی و ... .

در این تجربه تغییر محیط، برخی "نقاط عطفِ"(نقاط اوج) نیز مدام گزارش می شود ؛ یعنی رویدادها

یا برهه های زمانی كه خاطرات تغییر، بیش از همه با آن ها تداعی می شوند.

- دگرگون كننده ترین رویداد گزارش شده، مربوط به تبعات واكنش به كاریكاتور روزنامه ایران در سال

85 است.

هویت طلبان خاطرات جالبی از تأثیرات این اتفاق بر محیط زندگی خود دارند، مانند هویت طلب

شدن كسانی كه قبلاً چیزی در این مورد نمی دانستند؛ عوض كردن یكباره نام مغازه ها از طرف

برخی از مغازه داران؛ واكنش های پرخاشگرانه به فارس زبان ها در شهرهای ترك زبان و .....

- دومین تجربه مهم تغییر محیط زندگی، مربوط به تأثیر تیم باشگاهی تراكتورسازی است.

اكثر هویت طلبان،تراكتورسازی را یك جنبش برای خود می دانند. یك عرصه آزادی. یك تریبون كه

در این وضعیت فشار و خفقان،غنیمت بزرگی برای آن هاست. از نظر آن ها «تراكتور، خاك آذربایجا

را برای هویت طلبان شخم می زند».

- بعد از حادثه خرداد 85 و پدیده تراكتورسازی، رویدادهای دیگری نیز با اهمیت كمتر، گزارش شده اند

مانند:

- تجمعات سابق سالانه در قلعه بابك كه پس از چند سال با منع حكومت روبرو شد؛

- حواشی حادثه خشك شدن روزافزون دریاچه ارومیه (كه هویت طلبان حكومت را در این باب

مقصر می دانند).

 

مضمون ششم- انزوا و تنهائی هویت طلب

منظور از انزوا و تنهایی هویت طلبان ترك این است كه آن ها به عنوان یك جریان و جنبش، هیچ

متحد استراتژیكی برای خود نمی شناسند و تقریباً به همه بازیگران قدرت داخلی بی اعتماد و

بدگمان هستند. تصویر بازیگران قدرت برای هویت طلبان به صورت بسیار خلاصه به شرح زیر

است:

- تصویر اصول گرایان: آن ها اصول گرایان را نماینده اصلی حكومت تلقی می كنند(حكومتی

كه به شدت از آنبیگانه اند).در عمل نیز هیچ اصول گرایی را نمی شناسد كه از حقوق اقوام

غیرفارس دفاع كرده باشد.

- تصویر اصلاح طلبان: هویت طلبان نگاه دوگانه ای به اصلاح طلبان دارند. در بیان آن ها، به

تصریح یا تلویح اذعان به این واقعیت دیده می شود كه در زمان اصلاح طلبان فضای سیاسی ایران

نسبتاً بازتر می شود. اما نگاه مقابلی نیز وجود دارد. هویت طلبان غالباً بر این باورند كه ایدئولوژی

ایران پرستی و فارسی گرایی، در میان اصلاح طلبان بیش از اصول گرایان نفوذ و رواج دارد.(بر خلاف

اصول گرایان كه برای آن ها در هویت جویی، اسلام محوریت دارد.)

- تصویر مسئولین ترك: ترك زبانانی كه در دولت یا حكومت عضویت دارند، در نظر هویت طلبان به

هیچ وجه خودی محسوب نمی شوند و به همان اندازة اصول گراها و اصلاح طلبان برای آن ها بیگانه و

غریبه به شمار می روند(و بعضاً دشمن).

- تصویر روشنفكران غیرهویت طلب: هویت طلب ترك عموماً - و تا آنجا كه به هویت طلبی اش

مربوط می شود- به غیر از روشنفكرانی كه در چارچوب گفتمانِ هویت طلبی تركی قرار می گیرند،

شور و علاقه ای به دیگر روشنفكران ایران مانند ملی مذهبی ها، راست ها، چپ ها، روشنفكران

سكولار،روشنفكران دینی و ... ندارد و امیدی به كمك آن ها(در جهت احقاق حقوق خود) ندارد.

- تصویر روحانیون: روحانیون نیز از آنجا كه وابسته به حكومت دانسته می شوند تصویری مشابه

اصول گرایان دارند اما نكته جالب اینكه در مجموع، هویت طلب بودنِ یك روحانی برای هویت طلبان،

تصورپذیرتر و باوركردنی تر از هویت طلب بودن یك اصول گرا بوده است. شاید به این خاطر كه اكثر

آن ها نمونه ای از روحانی را كه هویت طلب نیز باشد

را می شناختند(اما اصول گرای هویت طلب سراغ نداشتند)

درون مایه ای كلی كه از مجموع این تصاویر قابل استنباط است، مضمون " تنهایی هویت طلب"

می باشد.این تنهایی البته تنهایی فردی نیست بلكه "تنهایی جمعی" است، به این معنا كه

هویت طلبان به عنوان یك جنبشِ واحد و به مثابه یك فردیتِ جمعی، در فضای سیاسی و اجتماعی

ایران خود را تنها و بی اتكا احساس می كنند و جز به همدیگر به كسی اعتماد و اتكا ندارند.

مضمون هفتم- تغییرات شخصیتی و رفتاری

بعد از رسیدن به آگاهی،  واكنش های رفتاری شخص هویت طلب می توانند عمیقاً دگرگون شوند.

كسی كه قبلاً چه بسا خود نیز هر از چندی در جمع دوستان و آشنایان "جوك تركی" می گفت،

حالا ممكن است در جواب جوك گفتن دوستش با تحكمی اخلاقی، او را از این كار بازدارد یا شاید

حتی به او پرخاش كند.كسی كه قبلاً از اینكه نمی توانست خوب فارسی صحبت كند، شرمنده می شد،

حالا وقتی به شهر فارس زبان هم می رود، میلی به پوشاندن لهجه تركی خود ندارد.

این تغییر در ساحت شخصیت نیز دیده می شود. مهم ترین این تغییرات به استناد روایت خودِ

هویت طلبان، افزایش قابل توجه "عزت نفس" و "اعتماد به نفس" است.

آخرین و شاید جالب ترین نكته اینكه گروهی از هویت طلبان اشاره كرده اند كه هویت طلبی حتی

روی اخلاق عمومی آن ها نیز تأثیر گذاشته است. برخی موارد گزارش شدة دگرگونیِ اخلاقی عبارت

بوده اند از: سیگار نكشیدن،دوستی های خیابانی با جنس مخالف نكردن، همیشه از خط عابر پیاده

عبور كردن، بدخلق نبودن، احترام گذاشتن به حقوق مردم و غیره.

 

مضمون هشتم- باز آموزی زبان تركی آذری

در این مرحله هویت طلب مشرف به تجربه ای می شود كه می توان آن را حسِّ " مسئولیت در

برابر زبان" نامید.او اكنون نهایت سعی خود را می كند تا تركی را خالص تر بیاموزد و خالص تر تكلم كند.

او در گفتار دوستان هویت طلبش دقت می كند تا عبارات مورد استعمال آن ها را یاد بگیرد، كتاب های

تركی و لغت نامه ها نیز ابزارهای خوبی هستند. از همه كاراتر می تواند ماهواره باشد، با كانال های

متعددی كه كشور تركیه و آذربایجان در اختیار او می گذارند. این ها مهم ترین مواردی هستند كه

هویت طلبان برای بازسازی و ناب سازی زبان تركی خود گزارش كرده اند.

 

مضمون نهم- هویت به مثابه اجرا

گافمن، نظریه پرداز مشهور آمریكایی، "بازیگرانه بودن" كنش انسان را به مثابه خصلت عمومی تعاملات

هر روزه می داند. او بروز هویت ها را همچون اجرای نقش های تئاتر می داند؛ بازی كه قواعد خاص خود را

دارد و باید در پیشگاه دیگر بازیگران به درستی اجرا شود تا به رسمیت شناخته شود. ما نیز در اینجا بعدِ

بازیگرانه هویت طلبی تركی را برجسته كرده ایم. اینكه ترك بودن به مثابه یك هویت، نشانگرهایی دارد كه

باید آن ها را مستمراً نمایش داد تا هویت طلبان دیگر شما را به عنوان هویت طلب بشناسند. مهم ترین

این شاخصه ها می توانند عبارت باشند از:

- سلیس و خالص صحبت كردن تركی و نیز آشنایی نسبی با خواندن و نوشتن به زبان تركی

(مهم ترین شاخص)

- بهره مندی از دانش و اطلاعات فراوان در مورد فرهنگ و تاریخ آذربایجان و نیز تاریخچه هویت طلبی

- علاقه به موسیقی و ادبیات تركی و بی علاقگی به زبان و ادبیات فارسی

- استفاده از زبان تركی در ایمیل و پیامك و فیس بوك و غیره.

منظور این است كه به صرف علاقه به هویت تركی شما را هویت طلب نخواهند شناخت و باید برخی

نشانگرها(همان اجراها) را از خود بروز دهی.

 

مضمون دهم- تعریف رسالت و تلاش برای انتشارِ آگاهی

هویت طلب اكنون به این فكر می كند كه چگونه و با چه روش هایی می تواند بیشترین تأثیر را بر

دیگران بگذارد.

- مهمترین روش و استراتژی تاثیرگذاری كه گزارش شده است، "صحبت كردن" رودررو و حضوری

(با دوستان،خانواده، اطرافیان) بوده است. به غیر از روش حرف زدن، روش های دیگری هم به

كار برده می شود كه مهم ترین آن ها عبارتند از : قرض یا هدیه دادن كتاب، معرفی كتاب ها یا نشریات

و سایت ها، تركی ِ اصیل صحبت كردن، آموختن رقص آذری و اجرای آن در جشن ها و مراسم، آشنا كردن

دیگران با موسیقی آذری، نویسندگی در وبلاگ ها و سایت ها، هواداری تراكتورسازی و غیره.

هدفِ اصلی رسالت نیز معطوف به دوستان، خانواده و فامیل است. اما در مجموع، دوستان مقصد

اصلی تأثیرگذاری بوده اند، اكثر آن هایی كه هویت طلبان معتقد بودند روی آن ها تأثیر گذاشته اند،

از حلقه دوستان بوده اند.

 مضمون یازدهم- انگ خوردن به مثابه تجربة "طرد شدگی"

- انگ خوردن(برچسب های ناروا) تجربه ای است كه همه هویت طلبان با آن آشنا و مانوس

هستند. بخشی از این انگ خوردن ها در طی مراودات نزدیك و مواجهه های روزمره به فرد

هویت طلب چسبانده می شود. بخشی دیگر انگ هایی هستند كه در روزنامه ها و جراید دولتی،

سایت ها، وبلاگ ها،كتاب ها،صدا و سیما، فیلم های سینمایی (انگ های رسمی) ... ساخته و به

مجموع هویت طلبان نسبت داده می شوند.

"پان ترك بودن" ظاهراً شایع ترین انگی است كه هویت طلبان می خورند و البته یكی از آزاردهنده ترین

آن ها برای هویت طلبان. پان تركیسم از نظر اكثر هویت طلبان، ناظر به اندیشه ای است كه ترك ها را

قوم و نژادی برتر می داند.

حال آنكه هویت طلبان غالباً قوم پرستی را عقیده ای بی پایه و غیرقابل دفاع(و بعضاً غیرانسانی)

می دانند. هویت طلبان غالب این انگ ها را به شكل "توهین"، " تحقیر"، "ستم" و مهم تر از همه

"طرد" تجربه می كنند.

 

مضمون دوازدهم- تغییر در نظام روابط شخص با دیگران

مهمترین این تغییرات در حیطه دوستان و آشنایان روی می دهد. دوستانی كه قبل از هویت طلب

شدن وجود داشته اند، یا با تلاش شخص هویت طلب به آن حدی از پندار و كردارِ هویت طلبانه دست

می یابند كه امكان ادامه رابطه با او باشد یا اینكه از طرف هویت طلب، طرد شده یا تحت اقتضائات

زندگی هویت طلبانه، به تدریج فراموش می شوند.

در حیطه خانواده و فامیل رایج ترین شكل تغییر روابط، "پرتنش شدن روابط" است. مثلاً تنش با پدری

كه كلاً با باورهای هویت طلبانه مخالف است، با خواهری كه به دخترش فارسی یاد می دهد یا

با همسری كه برضد آرمان های شخص هویت طلب رفتار می كند.

مورد همسر به عنوان چالشی بالقوه، دغدغه خاطر عده بیشتری است؛ اكثر هویت طلبانِ مجرد از

بابت اینكه همسر آینده آن ها چه كسی خواهد بود و آیا با او و آرمان هایش همراهی خواهد كرد،

سخت نگران اند. حتی در برخی موارد معدود، هویت طلبی یكی از زوجین باعث طلاق آن ها

شده است.

 

مضمون سیزدهم- تغییرِ جزئیاتِ هویت تركی در طول زمان

مهم ترین و جالب ترین تغییری كه در این زمینه توسط هویت طلبان ترك تجربه می شود و عمومیت

بالایی نیز دارد،"حركت از افراط به اعتدال" است. این معتدل شدن به چند شكل می تواند رخ دهد:

1-  به شكل برگشت از عقاید رادیكال تر به عقاید سازش كارانه تر مانند انصراف از تجزیه طلب بودن

به نفع فدرال خواه بودن، یا كنار گذاشتن ایده مبارزه سیاسی و راغب شدن به فعالیت فرهنگی.

2- به شكل تخفیف در شدتِ احساسات منفی نسبت به دیگران(كسانی كه از آن ها بیگانه

شده بود). مانند فروكش كردن نفرت از زبان فارسی یا كم شدن حس بیگانگی از فارس زبانان و

یا كاهش خصومت نسبت به كردها.

3- به شكل تركِ رفتارهایی مانند پرخاشگری در مقابل جوك ها، تحقیر كردن زبان و فرهنگ

فارسی و غیره.اما حركت های گاهاً معكوسی نیز در گروهی كوچك تر روی می دهد، به این صورت كه

باورهای رادیكال تر و تندتر، جای باورهای ملایم تر و سازش كارانه تر را می گیرند. مصداق اصلی چنین

حركتی،كنار گذاشتن باور به تحقق اهداف در چارچوب ایران و دل بستن به ایده و آرمان

"تجزیه طلبی" است.

 

مضمون چهاردهم- عواطف هویت طلبانه

تجربه هویت طلب شدن، دربردارنده احساسات و عواطف بسیار عمیق و قوی برای اكثر

هویت طلبان است. تاثیر هویت طلبی را می توان در حوزه های زیر مشاهده كرد:

1-  آرزوها: اكثر آرزوهای مهم و بزرگ هویت طلبان به نوعی به هویت طلبی آن ها مرتبط اند.

برخی حتی 

می گویند "همه آرزوهایمان" ناشی از هویت تركی ما است.

2-  خاطرات خوب و بد: هویت طلب ترك، خاطره های خویش را كه مرور می كند به این

نتیجه می رسد كه به یادماندنی ترین خاطرات او نیز مربوط به داستان هویت طلبی اوست.

برای مثال، یكی از آن ها خوشحال است كه روزی توانست دوست صمیمی اش را هویت طلب كند،

دیگری از مرور خاطراتش از اردوهای بچه های هویت طلب لذت می برد. شادترین خاطره آن دیگری،

خودِ هویت طلب شدنش است. غم ها نیز به همین ترتیب است. خاطرة بد بسیاری از هویت طلبان،

دستگیری و آزار و اذیت شدن دوستانشان یا هویت طلبان فعال است. خاطره ای كه می تواند با تعریف

كردن آن چشمانشاشك آلود شود یا چهره اش پرغضب!

بخش دیگری از این خاطرات ناخوشایند مربوط به دردسرها و رنج هایی است كه به خاطر

هویت طلب بودنش به آن ها دچار شده است؛ پایان نامه ای كه تصویب نشد یا سانسور شد،

موقعیت های شغلی كه از دست رفت، انگی كه به او زده شد و پرونده ای كه برایش تشكیل شد،

راه داده نشدن به دانشگاه یا عقب ماندن از هم سن و سالانش در تشكیل خانواده یا پیشرفت

اقتصادی و امثال آن.

3-  خواب ها: جالب آنكه هویت طلب شدن فرد، حتی خواب های شخص را نیز متاثر می كند.

خواب های گزارش شده متنوع هستند اما دو مضمون تكرار می شود: "خواب دستگیر شدن" و

"خواب های تحقق اهداف هویت طلبانه"

4-  ترس از مامور اطلاعاتی: یكی از جالب ترین گزارش های برخی از هویت طلبان در حیطه

عواطف و احساساتشان، ترس و هراس از ماموران اطلاعاتی است. نیروی اطلاعاتی همچون

شبهی تصویر می شود كه در هر جایی می تواند حضور داشته باشد. در ورزشگاه، در خیابان،

در دانشگاه، حتی در كلاس درس. این هراس در استراتژی های عملِ هویت طلبان به خصوص

اعضای فعال تر آن ها، تأثیر بزرگی گذارده است و باعث شده است كه در آن ها در عصر اینترنت

و فیس بوك و ...، تمایل چندانی به استفاده از این ابزارها

در راستای فعالیت هویت طلبانه شان نداشته باشند.

یاشیاسیز

              [1] - Emic

 منبع :h   ttp://helma1.miyanali.com/2/%D8%AE%D9%84%D8%A7%D8%B5%D9%87_%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D8%B2_%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86_%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87_%D8%A7%D8%B1%D8%B4%D8%AF_%D9%85%D9%86%3A_%D9%81%D9%87%D9%85_%D8%AA%D8%AC%D8%A7%D8%B1%D8%A8_%D8%B2%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D9%87_%D9%87%D9%88%DB%8C%D8%AA_%D8%B7%D9%84%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%A2%D8%B0%D8%B1%DB%8C