یوردداش yurddaş

بو بلاگ آذربایجانلیلارین و ایراندا یاشایان باشقا تورکلرین دیل ، تاریخ ، مدنیت ، فولکلور و انسانی حاقلاری ساحه سینده چالیشیر .

مصاحبه ی اختصاصی جنبش دانشجویی آذربایجان با حسن راشدی

+0 بَگَن (Bəyən)

  مصاحبه ی اختصاصی جنبش دانشجویی آذربایجان با حسن راشدی

                                               به مناسبت  19 اردیبهشت  به عنوان روز

                                                       " دانشجوی آذربایجان "

                                                          در فروردین  سال 1387 

آذربایجان اؤیرنجی حركاتی : چنانچه استحضار دارید، چند سالی است كه روز نوزدهم اردیبهشت ماه، در میان فعالین حركت ملی آذربایجان و به خصوص دانشجویان به عنوان روز " دانشجوی آذربایجان " گرامی داشته می شود. به عنوان اولین سوال در مورد این روز و این كه چه اتفاقی در سال 74 در آن روز به وقوع پیوست توضیحاتی برای آگاهی بیشتر خوانندگان بفرمایید.

1- 19اردیبهشت سال 74 نقطه عطفی دربین فعالین حركت ملی آذربایجان به خصوص دانشجویان هویت طلب آذربایجانی به حساب می آید. چرا كه در این روز اولین بار بعد از انقلاب اسلامی دانشجویان حق  طلب و هویت خواه آذربایجانی به صورت جدی و گسترده اعتراض خود را به مسئولینی كه به صورت آشكار حریم هویتی تركها را مورد تجاوز قرار داده بودند نشان دادند!

چند ماه قبل از این اعثراض گسترده ی دانشجویی ، پرسشنامه ای توسط صدا و سیما و در مركز بیست گانه ی آموزش و پروش ثهران با عنوان " تعیین فاصله اجتماعی" در بین دانش آموزان و به صورت گسترده پخش شده بود. این پرسشنامه كاملا گستاخانه و توهین آمیز بود!

وقتی من این پرسشنامه راخواندم بهت زده شدم، هرگز تصور نمی كردم چنین تفكر شوونیستی بر مسئولین رسانه سرتاسری چون رادیو_تلویزیون حاكم باشد كه افكار غیر انسانی و نژاد پرستانه خود را بر كودكان معصوم و نوجوانانی تحمیل كنند كه باید نهال انساندوستی و مهرورزی به همنوع در فكر و دل آنها در مدارس كاشته شود !

«اگر همسایه شما یك ترك باشد آیا احساس راحتی می كنید؟ آیا شما حاضرید خواهرتان با یك ترك ازدواج كند؟ و...» اینها سوالاتی بودند كه از كودكان و دانش آموزان مدارس بیست گانه پرسیده شده بود.

این سوالها توسط دانش آموزان به خانواده هایشان هم منتقل می شد و از آنجائیكه هر خانواده ای حداقل یكی دو فرزند در مدارس داشت یعنی پخش این سئوالها در بین كلیه دانش آموزان تهران و خانواده های آنها ، یعنی در بین جمعیت ده میلیونی تهران!

سئوالها با حساب و كتاب انثخاب شده بود، هدف كاملا روشن بود!

1_ ایجاد حس تنفر نسبت به تركها از همان سالهای كودكی در كودكان فارس زبانی كه هنوز قالب ذهنی شان

شكل نگرفته وانتقال این حس به خانواده های آنها

2_ ایجاد حس « حقارت و بیزاری از هویت خود» در كودكان خانواده های ترك  از دوران خردسالی و انتقال این حس به خانواده های آنها و در نتیجه تسهیل روند نژاد پرستانه آسیمیلاسیون و یكسان سازی و هضم شدن در زبان و فرهنگ فارسی .

 گرچه ایجاد چنین حس هایی برای كودكان در رادیو_تلویزیون به صورت مستمر اما نرم و زیركانه و در قالب انواع برنامه ها ادامه داشت اما دریافت نتیجه، زمان بر بود، لذا تدوین كنندگان این پرسشنامه تحمل انتظار زمان طولانی را نداشتند و می خواستند هر چه زودتر محصول كار فكری خود را درو كنند!

سئوالها علاوه بردانش آموزان به دست خانواده ها هم رسید ، طبعا بسیاری از خانواده های آذربایجانی از اینكه تصور نمی كردند بعد از سقوط رژیم پهلوی شاهد چنین تفكرات آشكار نژاد پرستانه شوند دچار شوك شده بودند !

سئوالها به دست دانشجویان هویت طلب آذربایجانی دانشگاه های تهران ، تبریز ، ارومیه و دیگر دانشگاه های كشور رسید. این دیگر پرده دری آشكار بود. مسموم كردن ذهن كودكان معصوم و ایجاد حس كینه و نفرت نسبت به هم نوع از همان دوران خردسالی ، توهین آشكار و تحقیر ملتی كه حد اقل از هزار سال به این سو تا دوران حاكمیت پهلوی كشور ایران را اداره كرده ولی هرگز تبعیض در بین ملل و اقوام تحت تابعیت خود به خاطر زبان و فرهنگ متفاوتشان قائل نبودند.

عكس العمل ها شروع شد ، ابتدا دانشجویان ترك دانشگاه های تهران، تبریز و ارومیه سپس دانشجویان ترك سراسر دانشگاه های كشور پرسشنامه رادیو_تلویزیون را محكوم كردند!

اعتراضات گسترده ای در دانشگاه های تهران، تبریز و ارومیه صورت گرفت.

به دنبال اعتراضات دانشجویان هویت طلب ترك دانشگاه ارومیه ، تعدادی از این دانشجویان به كمیته انضباطی دانشگاه فرا خوانده شدند.

دانشجویان ترك دانشگاه تبریز اعتراضات خود را علاوه بر دانشگاه به بیرون از دانشگاه كشیدند ولی با خواهش دكتر پور فیض رئیس دانشگاه و پا درمیانی مهندس عبدالعلی زاده استاندار وقت آذربایجان شرقی كه به خاطر انجام بعضی كارهای اصلاحی در استان مورد احترام بود و قول پیگیری این جریان از طرف ایشان، ادامه ی راهپیمایی بیشتر به داخل شهر، موقتا متوقف گردید !

به دنبال این اعتراضات گسترده، اطلاعیه ای از طرف رئیس سازمان صدا و سیما با دستپاچگی تمام در  تكذیب پرسشنامه « فاصله اجتماعی » صادر گردید.

در این اطلاعیه آمده بود:« رئیس صدا و سیما از پرسشنامه « فاصله اجتماعی » كه اخیرا پخش شده بی خبر است و نویسندگان این پرسشنامه از عوامل خارجی دستور گرفته اند كه به مجازات عمل خود خواهند رسید !»

با صدور اطلاعیه مذكور خشم دانشجویان ترك سراسر كشور فروكش كرد. اما وجدان بیدار این دانشجویان فراموش نمی كرد كه حقوق پایمال شده نزدیك به نصف جمعیت  كشور كه حداقل آن با تدریس زبان تركی آذربایجانی در مدارس می توانست ادا شود هنوز اجرا نشده و برنامه های رادیوـتلویزیون سراسری ، روزنامه ـ های دولتی و غیر دولتی فارس زبان تهران و حتی كتابهای درسی مدارس نشان از تبعیض، تحقیر و توهین به تركانی داشت كه در مواقع ضروری و حساس كشور آنها را قهرمان و مناطق سكونت آنها یعنی آذربایجان را « سر ایران » می نامیدند! 

آذربایجان اؤیرنجی حركاتی: به نظر شما نفس این جداسازی روز دانشجو در آذربایجان جنوبی از 16 آذر در سایر نقاط ایران چه دلایلی داشت؟ آیا این عمل روند مثبتی طی كرده است؟ تبعات این روند را چگونه ارزیابی می كنید؟ 

جدا سازی روز دانشجو در آذربایجان با دیگر دانشجویان كشور روند طبیعی خود را طی كرده است. چرا كه به تجربه ثابت شده خواسته های ما تركها با دیگر اقشار جامعه بخصوص قشر فارس زبان تفاوت اساسی دارد. ما پایه های دموكراسی را در اجرایی شدن ضروری‌ترین ولی ساده ترین خواسته های خود كه همانا تحصیل و تدریس به زبان تركی آذربایجانی در مدارس است میدانیم در حالی كه اقشار فارس زبان چنین دغدغه‌ای ندارند. دانشجویان فارس زبان شاید دموكراسی را در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی در دوران مسئولیت ایشان تجربه كرده باشند در حالی كه دانشجویان ترك گرچه به امید رسیدن به خواسته های اولیه و به حقشان تلاشهای زیادی در انتخابات سال 1376 برای ریاست جمهوری آقای خاتمی كردند و شعارهای زیادی در تبلیغ ایشان به زبان تركی در بین اقشار ترك ساكن تهران و شهرهای آذربایجان دادند لاكن در عمل دیده شد كه معنای دموكراسی در قاموس آقای خاتمی و همزبانان دموكراسی خواهش متفاوت از معنای این واژه در بین تركان و پیشاهنگهای این قشر كه دانشجویان حركت ملی در آذربایجان هستند میباشد!

آقای خاتمی به عنوان بنیانگذار « گفتگوی تمدنها » مورد تكریم و تشویق طرفداران دموكراسی در بین روشنفكران به اصطلاح اصلاح طلب فارس چه دانشجو و چه غیر دانشجو بود لاكن ما تركها از گفتگوی تمدن آقای خاتمی بهره‌‌ای نبردیم!

آقای خاتمی گفتگوی تمدن و فرهنگها را در بین ملل مختلف كشورهای دنیا لازم و حتی واجب می شمرد ولی حتی حاضر به شنیدن كلمه ای از زبان، فرهنگ و تمدن ملل و اقوام داخل كشور نبود!

ایشان به زبان، فرهنگ، آداب رسوم كلیه ملل جهان به دیده احترام می نگریست لاكن كوچكترین قدمی در احترام به زبان، فرهنگ ملل و اقوام داخل كشور كه ابتدایی ترین معنای این احترام اجرای اصل 15 قانون اساسی به عنوان رئیس قوه مجریه بود بر نداشت!

به صورت خلاصه باید گفت ما تركها كه اكثریت نسبی جمعیت ایران را تشكیل میدهیم در ابعاد زبان، فرهنگ و حتی اقتصاد به « دنبال نان خالی هستیم كه گرسنگی از پایمان در نیاورد ولی هموطنان فارس زبان ما بر سر انتخاب نوع پلو و خورشت با هم اختلاف سلیقه دارند!»

طبیعی است كه در چنین شرایطی اولویت های دانشجویان ما هم با اولویت های آنها متفاوت باشد. در ابعاد دیگر سیاسی و در احزاب سراسری نیز تجربه ثابت كرده است كه آنچه برای ما در اولویت اول است برای دیگر اعضا حزب سراسری حتی مفهومی ندارد!

لذا تشكیل احزاب و یا تشكلهای آذربایجانی از ضروریات است.

ما از زمانی كه اولویت های خود را از احزاب و تشكلهای سراسری دانشجویی و غیر دانشجویی جدا كردیم به نتایج مثبتی رسیده ایم كه نشانه های این نتایج را در بالا رفتن آگاهی عمومی جامعه آذربایجانی و ترك در شناختن حقوق مدنی ـ اقتصادی و اجتماعی خود می بینیم، شركت در همایش چند صد هزار نفری در روز تولد بابك در یكی از مناطق دور افتاده آذربایجان با طی صد ها كیلومتر راه و حداقل امكانات و ریسكهای دیگر، و اعتراض و قیام سراسری مردم استانهای آذربایجانی از شهر های تبریز و زنجان و ارومیه و اردبیل گرفته تا شهرهای كوچك به كاریكاتور توهین آمیز روزنامه دولتی « ایران » در خرداد سال 85، همه و همه نشان مثبت از این جدا سازی اولویتها دارد.

 

آذربایجان اؤیرنجی حركاتی: سوالی كه امروزه مطرح می شود : با وجود این كه بخش بزرگی از حركت ملی را دانشجویانمان تشكیل می دهند، چرا و به كدامین دلایل اكثرا پس از اتمام دوره دانشجویی، نیروهای این جنبش ( حتی بعضا فعالین رده اول آن ) منفعل شده یا اساسا حركت ملی و اصول آن را به فراموشی می سپارند؟ 

دوران دانشجویی دوران شوق و شور و پویایی است. دانشجویان پویا و عدالت طلب در این دوران در پی پیدا كردن راه خروج جامعه خود از تبعیض ها و نا بسامانیها هستند.

دانشجویان عدالت خواه ترك به علت لمس شدید تبعیض ها و تحقیرها یی كه به صورت آشكار از بابت زبان و فرهنگ بر آنها و جامعه آنها تحمیل می شود قدم در راه مبارزه مدنی با این معضل جامعه می گذارند و در طول مطالعات خود به تبعیض های اقتصادی، اجتماعی و تاریخی بیشتر پی برده و در جریان حركتی كه به حركت ملی آذربایجان مشهور است به جلو می روند.

فضای سیاسی نسبتا آزاد در دانشگاه ( در مقایسه با فضای سیاسی بسته بیرون ) عدم وابستگی مادی و سیاسی دانشجو به ارگان دولتی و یا تشكل های دیگر، به وی این امكان را می دهد كه در راه آرمانهایی كه به آن اعتقاد پیدا كرده و وجدان خود را در برابر اعتقاداتش مسئول میداند فعالیت كند و به همین خاطر هم هست كه در تمام دنیا دانشجویان را پیش قراولان دموكراسی و عدالت در كشورها می دانند و ما تركها دانشجویانمان را « جامعه میزین آییق وجدانلاری و دوشونن بئینلری» میدانیم!

لاكن بعد از فارغ التحصیل شدن این گروه از افراد جامعه، و شروع زندگی متفاوت از دوران دانشجویی و فعالیت در چرخه ی اقتصادی كشور و تشكیل زندگی مشترك كه محدودیت های خاص خود را دارد این قبیل دانشجویان را به انتخاب « ادامه مبارزه ی مدنی برای احقاق حقوق پایمال شده تا آخرین نفس همراه با محدودیت های شغلی و خانوادگی، و یا فارغ شدن از دردسرهای مبارزاتی و پرداختن به زندگی مادی و رفاه خانواده» سوق می دهد. فارغ التحصیلانی كه راه راحت طلبی را انتخاب می كنند به شكلی كه دائما دچار عذاب وجدان نشوند كار خود را هم توجیه می كنند و می گویند: « ما وظیفه ملی خود را انجام دادیم حالا نوبت دیگران است!»

لاكن كسانیكه در ردیف گروه اول قرار می گیرند اغلب تا پایان عمر خود بر سر اعتقاد خود می مانند و زندگی واقعی را نه در لذت مادی و زود گذر همراه با خفت و خواری بلكه در رساندن جامعه خود به زندگی شرافتمندانه انسانی به دور از تبعیض و تحقیر غیر انسانی و تحمیل شده می دانند و چه بسا بسیاری از این افراد نیز به انسانهایی تبدیل می شوند كه بعد از مرگشان نیز در جامعه خود جاویدان هستند!   

آذربایجان اؤیرنجی حركاتی: به نظر شما جایگاه جنبش دانشجویی در حركت ملی و كاركرد خاص آن چیست؟ آیا این جنبش از كلیت حركت و نهادهای آن مستقل است؟ 

همانطور كه گفتیم دانشجویان ما « وجدان بیدار جامعه» مان هستند. دانشجویان حركت ملی آذربایجان پیش قراولان این حركت عدالت خواه هستند و حوزه فعالیت خود را از دانشگاه آغاز كرده به اقشار متوسط جامعه سوق می دهند. آنها شور و اخلاص دانشجویی را با تجربه ای كه از افراد شناخته شده و خارج از نظام دانشجویی در تداوم حركت ملی فعالیت می كنند كسب می كنند و در پیشبرد اهداف حق طلبانه ملی به كار می گیرند. دانشجویان با تجربه و قدیمی‌تر فعالین حركت ملی آذربایجان دو وظیفه اساسی علاوه بر فعالیت همه جانبه در حركت ملی دارند:

1ـ استفاده از تجربیات افرادی كه خارج از نهادهای دانشجویی سالها در پیشبرد حركت ملی آذربایجان فعالیت كرده اند و انتقال این تجارب به درون نهادهای دانشجویی

2ـ جلب و جذب دانشجویان جدید الورودی كه باید چند سال دیگر جای خالی آنها را بعد از فارغ التحصیل شدن پر كنند

در حقیقت جنبش دانشجویی بخشی از كلیت حركت ملی آذربایجان لاكن فعال ترین و سازمان یافته ترین قسمت این حركت به شمار می رود. 

آذربایجان اؤیرنجی حركاتی : اهداف و اولویتهای جنبش دانشجویی آذربایجان، كدام خواسته ها و فعالیتها می باشند؟ 

5 ـ  جنبش دانشجویی آذربایجان به لحاظ پیش قراول بودن، دسترسی به تخصصهای مختلف در عرصه دانشگاهی و امكان بر قراری ارتباط با دانشجویان سراسر كشور و اقشار متوسط جامعه، ضمن بر پایی جشنها و سمینار های مختلف طبق روال گذشته كه بر قراری ارتباط با افراد عادی جامعه و دانشجویانی را فراهم می كند كه شور و شوق عدالتخواهی در وجود آنها ریشه دارد ولی جایی برای فعالیت نمی شناسد، باید به صورت جدی و متشكل اقدام به تشكل منظم و سیستماتیك دانشجویی سراسری آذربایجانی فعال جدا از تشكلهای سراسری ایران نموده و با استفاده از دانشجویانی كه در سالهای آخر تحصیل خود در رشته حقوق داخلی و بین الملل هستند حقوق مسلم یك اكثریت ترك محروم از حقوق اقلیت را با معیارهای جهانی و بین   ـ المللی در معرض دید عدالتخواهان داخلی و خارجی قرار دهد. 

آذربایجان اؤیرنجی حركاتی: رابطه جنبش دانشجویی آذربایجان با جنبش هم نام آن در سایر نقاط ایران ( جنبش دانشجویی ایران ) چگونه تعریف می شود؟ ویژگی های جنبش در آذربایجان چیست؟ 

جنبش دانشجویی آذربایجان به لحاظ اولویتهای خاص خود كه قبلا هم به آن اشاره شد با جنبش سراسری ایران تفاوت اساسی دارد.  به نظر من این جنبش ضمن حفظ خود باید با جنبش سراسری ایران نیز وارد گفتمان شود و خواسته های به حق مردمَ آذربایجان را كه از طریق جنبش دانشجویی آذربایجان نمود پیدا می كند و از طرف محافل مخالف حركت ملی آذربایجان بزرگ و ترسناك نشان داده می شود با استفاده از تریبون دانشجویی سراسری ایران به سمع و نظر اعضا این جنبش برساند و در موارد مشترك همكاری مشترك داشته باشند. 

آذربایجان اؤیرنجی حركاتی: نقش آذربایجان اؤیرنجی حركاتی درون موجود حركت ملی و به ویژه جنبش دانشجویی را چگونه ارزیابی می كنید؟ به خصوص در شرایطی كه اتحاد هر چه بیشتر، شعار و نیاز اصلی حركت، حداقل در سخنان تمامی فعالین نمایان است؟ 

7- «اذربایجان اویرنجی حركاتی» به عنوان تشكل دانشجویی فعا ل از پیش قراولان حركت ملی است كه وظیفه _ی خود را چه در خبر رسانی به موقع و چه موضع گیری بیطرفانه اش به خوبی انجام می دهد.

یكی از خصوصیات جنبش دانشجویی هم باید ایجاد اتحاد در بین همه ی دانشجویانی كه به شكلی درد مشترك را درك می كنند ولی راههای درمان نهایی را متفاوت می دانند باشد  چه بدون اتحاد، رسیدن به اهداف مشترك ممكن نیست.

اختلاف سلیقه ها باید زمانی كه حد اقل حقوق پایمال شده مان به دست آمد با صعه ی صدر

ارایه شده راه حل مناسب پیدا شود. در حالی كه حدود سی ملیون ترك ایران از حد اقل حقوق مدنی كه همانا تحصیل به زبان خود در مدارس، محروم است سخن گفتن از راه های درمان نهایی درد، جز هدر دادن انرژی معنای دیگری ندارد. 

آذربایجان اؤیرنجی حركاتی: اكنون بیش از پیش، نقش فعال زنان در حركت ملی و جنبش دانشجویی مان – به ویژه تحت نام جنبش فمینیسم - در آذربایجان به چشم می آید و نیاز گسترده آن عملا احساس می شود.با این تفاسیر نقش دانشجویان این قشر از فعالین حركت ملی و همچنین رابطه آن با جنبش فمینیسم مركز نشین را چگونه ارزیابی می كنید؟

8- یكی از خصوصیات بارز حركت ملی آذربایجان در بر گرفتن همه ی اقشار جامعه ی آذربایجانی با دیدگاه های متفاوت است، در حالی كه در سایر تشكل ها چنین وسعت نظری وجود ندارد.

در تشكل های دیگر، افرادی كه با دیدگاه وجهان بینی خاص آن تشكل همسویی داشته باشند جذب آن تشكل می شوند در حالی كه حركت ملی آذربایجان هیچ فردی را به خاطر داشتن دیدگاه یا عقیده ی خاص بیگانه به خود نمی داند.

فعالین حركت ملی آذربایجان ضمن احترام گذاشتن به حقوق همه ی ملل واقوامی كه در ایران زندگی می كنند، خواسته های خود را بر محورحقوق پایمال شده ی تركان ایران از پایین ترین طبقه گرفته تا بالاترین آن قرار داده اند و در بین این اقشار حقوق زنان باید بیش از سایر طبقات جامعه ی ترك مورد توجه قرار گیرد، چرا كه حقوق زنان ترك  دو برابر حقوق مردان در این جامعه پایمال شده است. زیرا زنان ترك یك بار به علت زن بودنشان مثل سایر زنان ایران از بسیاری از حقوق انسانی محروم هستند و بار دیگر به علت ترك بودنشان حقوق آن ها پایمال می گردد.

لذا زنان پیشرو آذربایجان كه داخل حركت ملی هستند حق دارند علاوه بر حقوق مادی و معنوی عمومی تركان، از حقوق خاص زنان نیز دفاع كنند. البته دفاع از حقوق زنان وظیفه ی خاص زنان نیست بلكه همه ی فعالین حركت ملی آذربایجان باید از این حقوق دفاع كنند.

به نظر من فعالین زنان جنبش دانشجویی آذربایجان ضمن فعالیت در حركت ملی آذربایجان برای احقاق حقوق, باید با زنان فعال مركزنشین نیز وارد گفتمان شوند و همكاری های لازم در زمینه ی احقاق حقوق زنان داشته باشند.

اگر چه فعالیت زنان در زمینه ی احقاق حقوق خود در تعاریف امروزی به فمینیسم مشهور شده است و بعضی ها از این اصطلاح، زیاده خواهی و یا احتمالا سروری زنان بر مردان را تعبیر می كنند ولی در حقیقت چنین نیست  بلكه زنان پیشرو امروز چه در داخل حركت ملی آذربایجان و چه در داخل فعالیت زنان سراسری ایران خواستار برآورده شدن حقوق انسانی شناخته شده بر اساس معیارهای جهانی برای خود هستند و تفكر سروری برمردان هرگز مد نظر آن ها نمی باشد.

فعالین حركت ملی آذربایجان از حامیان حقوق زنان هستند و زنانی كه در داخل حركت ملی آذربایجان فعال هستند از احترام خاص فعالین این حركت برخوردارند، و در ایران هم اولین بار زنان در زمان حاكمیت فرقه _ی دموكرات به رهبری سید جعفر پیشه وری درسال 1324  در آذربایجان خود مختار دارای حق رای شدند، حقی كه تا آن زمان حتی زنان پیشرفته ای چون ایتالیا نداشت. 

آذربایجان اؤیرنجی حركاتی: با توجه به خفقان موجود در شهرهای آذربایجان، به نظر شما استراتژی اتخاذی حركت ملی چگونه باید باشد؟ انتظار از دانشجویان در داخل دانشگاهها كه با چنین فضایی مواجه هستند چیست؟ 

9- قیام خرداد سال85 نقطه ی عطفی در تاریخ ملی آذربایجان به شمار میرود كه خشم همه جانبه ی ملت آذربایجان را نسبت به توهین گستاخانه ای كه از طریق روزنامه ی دولتی « ایران» به وی شده بود به صورت گسترده و از شهرهای بزرگی چون تبریز، زنجان، ارومیه،اردبیل و تهران گرفته تا شهرهای متوسط و كوچكی چون قوشا چای، مراغه، خوی، مرند، خیاو (مشكین شهر)، ماكو، اهر، میانه ، سولدوز، موغانشهر (پارس آباد)، گئرمی، طارم، زنوز و دیگر شهرها برانگیخت!

قیام خرداد 85 تنها اعتراض به توهین روزنامه دولتی ‹‹ایران›› به تركها نبود بلكه قیام بر علیه توهین ها٬ تحقیرها و تبعیضهایی بود كه بیش از هشتاد سال در قالب افكار شونیستی بر تركها اعمال می شد! این قیام سراسری نشان داد بر عكس كسانی كه احتمالا فكر می كردند ‹‹ سكوت آذربایجانیها نشانه رضایت آنهاست›› دیدند خشم آذربایجانیها آتش بوده زیر خاكستر كه با وزیدن باد شعله كشید!

آنهایی كه تا امروز امیدوار بودند دیگر برای آسیمیلاسیون كامل و هضم شدن تمام عیار تركهای ایران در دیگ فارسیزاسیون زمانی بیش باقی نمانده به یك باره شوكه شده و به اشتباه خود پی بردند!

طبعا اگر تا آنروز عده ای فكر می كردند فقط تعداد معدودی از تحصیلكرده ها ٬ادبا٬ شعرا٬ دانشجویان پیشرو آذربایجانی این تحقیرها و تبعیضها را لمس می كنند در قیام خرداد 85 متوجه شدند فقط خود را گول می زنند!

قیام گسترده خرداد 85 به مسئولین كشور و به دنیا نشان داد كه ملت آذربایجان با تمام محدودیتها فشارها، تحقیرها ، توهین ها و عقب ماندگیهای اقتصادی كه از بابت تبعیض های زبانی و نژاد ی نصیبش می شود مبارزات خود را بر پایه فرهنگ و مدنیت استوار كرده است و با توجه به خشم شدید قیام كنندگان و گستردگی و وسعت این قیام در شهرهای مختلف ، كمترین آسیبها به اموال عمومی  رسید كه هنوز هم هویت افرادی كه خسارت به اموال عمومی زدند مشكوك مانده است. چرا كه خود قیام كنندگان و معترضین جلوی هرگونه تخریب اموال عمومی را میگرفتند!

با توجه به جو فشار حاكم بر جامعه آذربایجان نباید دانشجویان راههای فعالیت مدنی را بسته فرض كرده و دچار یاس و نا امیدی شوند آنها باید برای گرفتن  مجوز فعالیت مسئولین دانشگاهی را تحت تاثیر  خواسته های قانونی خود قرار داده و دائما بر خواسته های مدنی خود پا فشاری كنند چه، مسئولین دانشگاهها هم اگر با دید مسئولانه به قضایا بنگرند این همكاری صمیمانه را باید با آغوش باز بپذیرند. در دنیای امروز كه ارتباطات اینترنتی  آن را به دهكده جهانی تبدیل كرده است ندادن مجوز به نشریه دانشجویی، جلوگیری از تدریس فوق برنامه زبان و ادبیات تركی آذربایجانی و ایجاد محدودیت برگزاری شب شعر و موسیقی آذربایجانی در دانشگاهها دردی را دوا نخواهد كرد! 

آذربایجان اؤبرنجی حركاتی: با توجه به تنزل موقعیت گوناز تی وی در میان مردم ( به هر دلیل ممكن ) و نبود رسانه عمومی دیگری غیر آن در حال حاضر، كه دارای ارتباط بهتر و فراگیرتری در داخل باشد، راه حل پیشنهادی شما چیست؟ 

10 - در كشورهای كثیرالملله ای مثل ایران نباید همه برنامه های رادیو- تلویزیون كشور در اختیار یك زبان و فرهنگ باشد. باید برنامه در رادیو - تلویزیون  طوری تنظیم گردد كه همه اقوام و ملل بتوانند به زبان خود از برنامه های این رسانه ها در داخل كشور استفاده كنند.

در ایران كه از جمعییت 67503205 نفری آن (آمار سال 1375) طبق گزارش سایت جهانی  و معتبر ائتنولوگ ( ethnologue ) 23500000 نفر آن به تركی آذربایجانی (جنوبی) صحبت میكنند و با احتساب لهجه های دیگر آذربایجانی تركان قشقایی ساكن در استان فارس ٫ تركان خراسان و تركمنهای ایران كل جمعیت تركهای ایران به 28264000 می رسد. طبق گزارش همین سایت  جمعیت فارس زبانان در این سال 22000000نفر میباشد.   www.ethnologue.com/show_country.asp?name=IR

حال با توجه به این كه تركان در ایران اكثریت نسبی جمعیت كشور را تشكیل می دهند چه سهمی در رادیو- تلویزیون سراسری دارند و زبان و فرهنگ آنها از نظر تدریس در مدارس و دانشگاهها٬ نشر روزنامه ها،  استفاده رسمی از ادارات و دادگاهها و سایر مراكز دولتی و غیر دولتی چقدر می باشد؟ طبعا جواب روشن ، و چیزی در حدود هیچ است! حال با این وضعیت و هزینه كردن تمام سرمایه ها برای زبان فارسی كه جمعیت آنها در ایران كمتر از جمعیت تركان است و اجازه حتی تدریس در حد ابتدایی به زبام تركی ندادن و بی اعتنایی به سایر زبانهای غیر فارسی چه نتیجه مثبتی می تواند داشته باشد،‌جای سئوال بیشتری دارد ؟!

در نتیجه و با توجه به این وضعیت ، تركان و افرادی كه به زبان غیر فارسی تحصیل میكنند به دنبال كانالهایی می گردند كه به زبان آنها برنامه پخش میكنند و این برنامه ها هم طبیعی است كه خارج از ایران پخش میشود.

ولی در دنیای امروز دیگر تنها برنامه های تلویزیونی نیستند كه اطلاعات را به بینندگان می دهند  در دهكده جهانی اینترنتی هركس  مواد دلخواه خود را از سایتها و وبلاگهای بیشماری كه هرروز تعدادشان بیشتر می شود پیدا میكنند.

افراد از چهار گوشه كشور و جهان با تشكیل گروههای اینترنتی در زمینه های مختلف همفكران خود را پیدا میكنند. در حقیقت راههای ارتباط با افراد همفكر از طریق اینترنت بسیار آسان شده است ولی تشكیل NGO  های مختلف و فعالیت در انجمنهای ادبی و فرهنگی ٬ مذهبی٬ ورزشی٬ كوهپیمایی٬ خیریه و دیگر انجمنها كه تشكیل آنها نیازی به گذشتن از هفت خان رستم ندارد شاید مناسبترین راه خروج ا ز بن بست حاكم باشد!

 

پایان سخن:

من  از شما از اینكه حوادث تاریخی را ثبت می كنید تشكر می كنم.

باید به عرض خوانندگان محترم و دانشجویان عزیز برسانم هیچ ملتی بدون تلاش و كوشش و مبارزه، زندانی شدن و حتی تقدیم شهدا به حقوق خود نرسیده است. مردم آذربایجان نیز در سالهای اخیر بخصوص در قیام خرداد سال 85 زندانیهای زیاد و شهدایی را تقدیم  راه مبارزه علیه توهین تحقیر٬ تبعیض و شوونیسم كرده و جوانان مبارز آن برای دفاع از حقوق پایمال شده انسانی شخصیت٬ هویت٬ زبان٬  فرهنگ و تاریخ ملت خویش شدیدترین شكنجه ها را به جان خریده و زخمهای عمیق جسم و جان را متحمل شده و به علت همان تبعیضها ی اعمال شده ٬ عدم سرمایه گذاری كلان دولتی، كه آذربایجان را در محرومیت اقتصادی گذاشته است از جوانان تحصیل كرده گرفته تا افراد عادی مردم این دیار برای پیدا كردن كار آواره شهرهای توسعه یافته مركزی  و فارس زبان میشوند.

بسیاری از فعالین حركت ملی آذربایجان و جوانان دانشجو و هویت طلب آن به علت عدالت خواهی و خواستار حقوق انسانی ملت آذربایجان كه كمترین حقوق مدنی آن همانا تحصیل به زبان خود محروم است در زندانها به سر می برند!

لاكن با همه فشارهایی كه بر فعالین حركت ملی وارد میشود ملت ما را هرگز از مبارزات مدنی خود تا رسیدن به حقوق برابر با هموطنان فارس زبان مایوس نخواهد كرد.

امروزه وظیفه بزرگی بر دوش فعالین حركت ملی سنگینی میكند كه امیدوارم با ایمان و اراده محكم و خلل ناپذیر و به دور از هرگونه خشونت طلبی این وظیفه تاریخی به سر انجام برسد تا در مقابل نسلهای آینده شرمنده و سر افكنده نباشیم !