یوردداش yurddaş

بو بلاگ آذربایجانلیلارین و ایراندا یاشایان باشقا تورکلرین دیل ، تاریخ ، مدنیت ، فولکلور و انسانی حاقلاری ساحه سینده چالیشیر .

انتخابات 24 خرداد 92

+0 بَگَن (Bəyən)

        آذربایجانیها و انتخابات ریاست جمهوری

                                              حسن راشدی  19/3/1392                          

دیگر  چند روزی بیش به روز جمعه  24 خرداد 92، روز انتخابات ریاست جمهوری باقی نمانده است و هر كدام از هشت نامزد ریاست جمهوری هم تلاش زیادی برای تبلیغ خود و كارهایی را كه در آینده ، در كشور و در صورت انتخاب شدن برای ریاست جمهوری ، انجام خواهند داد ، كرده اند .

اما دانشجویان ، روشنفكران و دیگر اقشار پیشرو جامعه آذربایجان كه انداختن رای به صندوقها را تنها در رفع تكلیف از خود و یا خوردن مهر بر شناسنامه‌شان كه احتمالا خللی برای گرفتن وام و یا استخدام خود و یا فرزندانشان در كارهای دولتی در آینده ایجاد نكند ، نمی بینند مسئله را از دید وسیع تری بررسی كرده و مسئله آذربایجان را جدای از آنچه بیشتر به درد تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری می خورد مورد بحث و بررسی قرار می دهند .

اكثریت قریب به یقین این قشر از جامعه آذربایجان ، علت مهاجرتهای عظیم استانهای آذربایجانی به شهرهای مركزی ایران را كه در طول دهه های گذشته صورت گرفته و بیشترین مهاجرتها را در مقایسه با سایر استانهای كشور بخود اختصاص داده است (1) را همزمان با عدم اشتیاق دولت به سرمایه گذاری كلان و ایجاد صنایع مادر در حوزه جغرافیایی آذربایجان تاریخی و حتی بی توجهی و یا كم توجی مسئولین رده بالای كشوری به بحران خشك شدن دریاچه اورمیه را در ارتباط با مسئله تفاوت زبان مردم این منطقه با زبان رسمی كشور دانسته و  بجای فرصت دانستن و بهره گیری از زبان قانونمند تركی و فرهنگ غنی آذربایجان در شكوفا شدن فضای فرهنگی كشور كه گویشوران آن حداقل و بنا اظهار آقای دكتر صالحی وزیر امور خارجه 40% از جمعیت ایران را تشكیل می دهند (2) و حافظه تاریخی حاكمیت 1000 ساله هم بر ایران داشته  و در طول ده قرن گذشته حتی بیشر از همكشوریهای فارس زبان ، برای حفظ و حراست از كشور تلاش كرده ، در راه استقلال آن جنگیده ، خون داده و حتی با همزبانهای ترك خود هم به نبرد پرداخته اند ، در داشتن نگاه امنیتی مسئولین كشوری به زبان تركی و تركان ایران میدانند .

مسئولین كشوری شاید فراموش كرده اند كه تركان ایران با داشتن حداقل 30 میلیون نفر جمعیت در ایران  هر احساسی كه فارس زبانان ایران نسبت به كشور ، زبان و فرهنگ فارسی ، شخصیتهای تاریخی و ادبی ، ادبیات كلاسیك مكتوب  و شفاهی ، آداب و رسوم ، قصه و داستان ، افسانه و فولكلور و حقوق زبانی و فرهنگی خود دارند تركان هم  همان احساس را نسبت به داشته های خود با شاخصهای تركی دارند .

تركان ایران نه سنگ بی احساس میلیاردها سال كوهها هستند  و نه روبات بی روح دنیای معاصر ! آنها اگر نگوئیم  بیشتر از دیگران حساس و وابسته به زبان ، فرهنگ ، آداب و رسوم و داشته‌های معنوی خود هستند،حداقل به اندازه دیگران  این حساسیت و وابستگی به معنویات خودرا دارند و بخود حق می دهند در كشوری كه زندگی میكنند به اندازه دیگرانی كه جمعیت واقعی آنها را بیشتر از جمعیت خود در كشور نمی دانند از تحصیل به زبان تركی خود از ابتدایی تا پایان دانشگاه برخوردار شوند و البته برای ارتباط و مبادله احساس دوستانه و برادرانه با همكشوریهای فارس زبان خود هم ،‌آموزش و یادگیری زبان فارسی را از ضروریات می دانند .

 اگر آقای غلامعلی حداد عادل شعر «‌ای زبان مادری » خودرا وارد درس كلاس ششم سال تحصیلی 1391-1392 مدارس می كند و در كنار كابل و تهران و بخارا و خُجند و بلخ و نیشابور و هری ، حتی تبریز را هم ملك زبان مادری خود میداند و شاید از این طریق می خواهد به نوجوان 12 ساله آذربایجانی هم القاء كند كه زبان مادری تو هم ، فارسی است و یا باید فارسی باشد ، و در سفر استانی اش به آذربایجان در 25 اردیبهشت ماه سال جاری و  تبلیغ خود در دانشگاه تبریز و سهند،‌ جهت هموار كردن راه رسیدن به كرسی ریاست جمهوری ، در سئوال دانشجویان آذربایجانی كه می پرسند : « چرا قومیتهای ساكن ایران حق تحصیل به زبان مادری را ندارند » جواب ایشان : « آموزش به زبان مادری در همین حد كه مادران با فرزندانشان به این زبان صحبت می كنند بس است و نیازی به آموزش زبان تركی در مدارس نیست » می شود .

 ایشان خیال می كنند با این دو جمله موضوع را تمام و ختم به خیر كرده اند و مسئله بالكل حل شده و دیگر كسی و جمعیت 30 میلیونی تركان ایران حرفی از حق آموزش به زبان مادری خود نخواهند زد و آموزش به زبان مادری فقط به عنوان حق مطلق آقای حداد عادل و همزبانانش باقی خواهد ماند !

اگر آقای حداد عادل می توانست جلو صحبت كردن تركی فرزندان آذربایجان با مادرانشان در خانه و خانواده اشان را بگیرد احتمالا صحبت كردن به زبان مادری در داخل خانه ها را هم ممنوع می كرد ، اما چون این كار شدنی نیست ، تنها صحبت كردن به زبان مادری را حق فرزندان آذربایجان دانسته و آنرا امتیازی بزرگ برای مردم آذربایجان می شمارد!

جناب آقای حداد عادل ! اگر صحبت كردن به زبان مادری با مادران كافی و بس است و نیازی به تحصیل به زبان مادری نیست لطفا این حق را به خود و به همزبانانتان هم بدهید تا نیازی نباشد شماها هم در مدارس و دانشگاهها به زبان فارسی تحصیل كنید ، در این صورت بهتر است هم شما و همزبانان فارستان و هم ما و همزبانان تُركمان  و بقیه اقوام غیر فارس هم در كلیه مناطق ایران از ابتدایی تا پایان دانشگاه به زبان انگلیسی تحصیل كنیم كه نیاز تكنولوژی امروز جهان است و حداقل وقت و انرژی خودرا به آموزش زبانی صرف كنیم كه كاربرد جهانی و تكنولوژی روز را دارد نه آموزش متون سخت فارسی و حتی لغتهای ناهنجار و نخراشیده تازه ساز باصطلاح فارسی چون :‌ آذرخش چنگالی ، آتش سپاری در گور ، بسامد كشند ، بستك آغازگر ، برهان متناهی مبنا ، بی هنجاری بوگه ، بیخ دسته (3) از تولیدات « فرهنگستان زبان و ادب فارسی » كه جنابعالی هم ریاست آنرا به عهده دارید .

نگاه آقای علی اكبر ولایتی كاندیدادی دیگر ریاست جمهوری هم به زبان تركی و حق آموزش آن در مدارس دست كمی از  نگاه آقای حداد عادل به این موضوع  ندارد ؛ در سفر استانی آقای ولایتی به آذربایجان در 18 اردیبهشت ماه  كه به دعوت بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی تبریز صورت گرفته بود ، در سئوال دانشجویان از وی مبنی بر اینكه : "بالاخره مردم آذربایجان چه زمانی به زبان مادری خود تحصیل می كنند و اصل 15 قانون اساسی كی اجرا می شود ؟ "

ایشان بعد از اندكی مكث می گوید : " موضوع اصل 15 چیز جدیدی را در ذهن انسان تداعی نمی كند ، نوشتن و خواندن به زبان مادری هیچ چیزی را عوض نمی كند و گره ای از مشكلات  كشور نمی گشاید " !

در پی قانع نشدن دانشجویان به این جملات ، و سخن به اعتراض گشودن آنان و جواب شفاف و كامل خواستنشان از آقای ولایتی، وی به گفتن جمله ای: " حالا اشكالی ندارد تحصیل كنید ! "  دهان می گشاید كه در اصل معنی تحقیر سئوال كنندگان را داشته است ! با این وضعیت اكثریت دانشجویان به عنوان اعتراض ، سالن بحث دانشگاه را ترك می كنند و آقای ولایتی هم دیگر ادامه صحبت برای عده ای اندك را مصلحت ندانسته به بهانه داشتن سخنرانی در مكان دیگر ، جلسه را تنها با گذشتن نیم ساعت از شروع آن ترك می كند !

گرچه آقای قالیباف شهردار فعلی تهران و دیگر كاندیدای ریاست جمهوری در سفرش به آذربایجان به صورت كلی گفته است : " آذربایجان كه در همه لحظات تاریخ ساز و سرنوشت ساز این كشور ، پیشرو و پیشگام  بوده است و از هیچ ایثارگری فرو گذار نكرده چرا باید امروز دچار تبعیض و بی عدالتی باشد ؟ "

اما ایشان هم هیچ اشاره ای به این تبعیض كه مسلما از بابت تفاوت زبانی و نگاه امنیتی داشتن به این مسئله است ، نكرده اند و هیچگونه راه حلی برای از بین بردن این تبعیضات كه حد اقلش اجرای اصل 15 قانون اساسی و برداشتن نگاه امنیتی از روی زبان تركی و شروع به تحصیل به زبان تركی ازمدارس ابتدایی است ارائه نداده اند .

آقای محسن رضایی دیگر نامزد ریاست جمهوری گرچه شعار " زبان اقوام باید در دانشگاهها تدریس شود " را چند روزی سرلوحه سایت " تابناك " خود كرده بود ، اما فراموش نمی كنیم مقاله تاریخ 11 اردیبهشت سال 1391 سایت تابناك را كه در پی پخش شدن شعرخوانی كودك 5- 6 ساله آذربایجانی در ورزشگاه تبریز و در پی بازی تیم تراختور كه به زبان تركی در برنامه 90 در شب دوشنبه دهم اردیبهشت ماه پخش شد و این كودك خردسال شعری به این مضمون خوانده بود : "دیلیم اؤلسه منده اؤللم ، منیم دیلیم اؤلن دئییل ، باشقا دیله دؤنن دئییل " ( اگر زبان من بمیرد منهم می میرم ، زبان من هرگز نمی میرد و تبدیل به زبان دیگر نمی شود ) . كه در فردای آن شب سایت تابناك متعلق به محسن رضایی مقاله ای تحت عنوان : " آنچه نباید در برنامه 90 پخش می شد " نوشت :

"پخش یك شعار ضد تمامیت ارضی از صدا و سیما چه معنایی می تواند داشته باشد ؟ ...اما در اقدامی شگفت و پرسش برانگیز ، برنامه نود این هفته تبدیل شد به تریبونی كه شعار های ضد ایرانی و قوم گرایانه از آن بازتاب داده می شود " .

جالب است كه سایت آقای محسن رضایی كه طبعا دیدگاه ایشان است، شعر خوانی كودك 5- 6 ساله آذربایجانی به زبان مادری را كه معنایش دوست داشتن زبان مادریش است شعار ضد تمامیت ارضی و شعار های ضد ایرانی و قوم گرایانه می داند !

از آقای رضایی باید پرسید اگر این شعر با همین مفهوم و به زبان فارسی از زبان كودك فارس زبانی  در برنامه نود پخش می شد آیا شما باز آنرا "شعار ضد تمامیت ارضی و شعار های ضد ایرانی و قوم گرایانه" می نامیدید ؟ و یا شما هم مثل بعضیها ایران را فقط متعلق به یك زبان و یك قوم  میدانید و بقیه را مستاجر و كارگر این قوم می پندارید ؟

با اینهمه حال آقای رضایی در شعارهای تبلیغاتی خود برای رئیس جمهور شدن ، شعار تدریس زبان قومیتها در دانشگاه را می دهد كه البته فقط شعار دهن پركنی است ، چرا كه برای تدریس و تحصیل واقعی زبان ملل و اقوام  غیر فارس ، بخصوص تركها با جمعیت 30 میلیونی آن باید با آموزش یك ماهه معلمان در تعطیلات تابستان ، تدریس كلاس اول ابتدایی را از مدارس ابتدایی شروع كرد و هر سال یك كلاس بالا رفت ، سپس برای آماده كردن كادر آموزش برای كلاسهای بالاتر، تحصیل در دانشگاه را آغاز نمود  و الا  فردی كه مثلا در دانشگاه مدرك لیسانس زبان تركی را بگیرد ولی نتواند این تخصص خودرا در جامعه بكار گیرد و بهره ای از آن نبرد چه جاذبه ای می تواند وی را به تحصیل به این زبان بكشاند ؟  اگر زبان فارسی هم با این شرایط تدریس شود كسی علاقه ای به تحصیل آن نشان نخواهد داد !

بقیه نامزدهای ریاست جمهوری این دوره هم در شعارهایشان، كما بیش اشاره ای به اصل 15 قانون اساسی و یا حقوق اقوام  میكنند ولی هیچكدام از اینها شفافیتی در گفتار و شعارهایشان نیست ، كه معلوم میگردد هنوز نگاه كلی به حقوق و مسائل ملل و اقوام غیر فارس ایران ، بخصوص تركانی كه بیشترین جمعیت غیر فارس كشور را دارند و حافظه تاریخی حكومت یكهزار ساله در ایران را هم دارند نگاه امنیتی است !

ولی واقعیت این است كه تا زمانی كه این نگرش سنگین از روی ملل و اقوام  غیر فارس بخصوص تركها برداشته نشود و به زبان و فرهنگ تركی و گویشوران چندین میلیونی آن همچون زبان فارسی و حقوق متعلق به گویشوران فارس زبان نگریسته نشود نمی توان سخن از اتحاد واقعی و محكم و برخاسته از درون جامعه چند ملیتی ایران زد.

به نظر من هر كدام از نامزدهائیكه در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شوند ، برای رساندن كشور به اتحاد واقعی و توسعه و ترقی همه جانبه و برداشتن دیوار عدم اعتماد ، باید اولین كارشان برداشتن نگاه امنیتی از زبان ملل و اقوام غیر فارس و اعاده حقوق زبانی و فرهنگی آنان به نسبت كثرت جمعیت آنان در كشور باشد و این امر را باید در اولویت كار خود در كشور قرار دهند ، چرا كه تحولات در كشورهای همسایه و همجوار و حل شدن مسائل اینچنینی در این كشورها نیز این پیام روشن و آشكار را به سیاستمداران كشور می رساند .

...............................................................

(1)     آذربایجان شرقی به تنهایی نزدیك به بیست درصد مهاجران ایران را بخود اختصاص داده است و این استان در طول 50 سال گذشته بیشترین مهاجر فرستی را در بین استانهای ایران داشته است؛ به گونه ای كه خالص مهاجرتی آن از حدود 101 هزار نفر در سال 1345 ، به حدود 224 هزار نفر در سال 1365 و بلاخره 153 هزار نفر در سال 1385 رسیده است و در بین استانهای ایران رتبه اول را داشته است . (  پایان نامه كارشناسی ارشد محرم پور باقری در سال 1391 ، دانشجوی علوم اجتماعی ، گرایش : جامعه شناسی علوم انسانی دانشگاه شاهد  )

(2)     سخنان دكتر علی اكبر صالحی وزیر امور خارجه ایران در سفر به تركیه و در ملاقات با داود اوغلو وزیر امور خارجه تركیه/  دی ماه 1390

(3)       واژه های ساخته شده در " فرهنگستان زبان و ادب فارسی " به ریاست دكتر غلامعلی حداد عادل