یوردداش yurddaş

بو بلاگ آذربایجانلیلارین و ایراندا یاشایان باشقا تورکلرین دیل ، تاریخ ، مدنیت ، فولکلور و انسانی حاقلاری ساحه سینده چالیشیر .

نظامی گنجوی و نژادپرستان خودخواه !

+0 بَگَن (Bəyən)

               نظامی گنجوی و نژادپرستان خودخواه !

                                              حسن راشدی: 1 / شهریور / 1392

امروزها  در رسانه های دیجیتالی ، مطبوعات و رسانه های گروهی فارسی زبان و فارسگرا و از طرف آنهایی كه ایران را فقط در دایره تنگ زبان فارسی و فارسها تعریف می كنند و زبان ملل و اقوام دیگر ایران را غیر ایرانی به حساب می آورند ، غوغایی بپا شده مبنی بر اینكه ، چرا در جمهوری آذربایجان چند كاشی كهنه  كه در آن یكی - دو بیت شعر فارسی از نظامی گنجوی نوشته شده بود ، از سردر آرامگاه نظامی كه در حال تعمیر است برداشته شده است !

غوغا سالاری در این مورد به حدّی رسیده كه اصولا كسی به تعمیراتی كه در این زمینه در حال انجام است تا بارگاهی شایسته تر از آنچیزی كه حكیم گنجه داشته است برپا گردد، فكر نمی كند !

انگار یكی – دو بیت شعر فارسی آرامگاه نظامی آیه نازل شده ای است  كه كسی نباید دست بر آن كاشی بی قواره برای بازسازی بزند !

طبیعی است كسانیكه آن آرامگاه با شكوه را برای نظامی گنجوی ساخته اند ، می توانند آنرا تعمیر و بازسازی هم بكنند و چند كاشی كهنه  آنرا هم تعویض بكنند ؛ در  ثانی نظامی گنجوی شاعر آذربایجانی است  ودر خاك این كشور هم آرمیده است ، هر چند كه مطابق رسم زمان خود اشعارش را به فارسی سروده است ، همانطوریكه ابن سینا در سال 370 هجری قمری در افشنه بخارا از شهرهای تركستان قدیم و در كشور ازبكستان فعلی به دنیا آمد  و در سال 428 هجری قمری هم در همدان از دنیا رفت و در این شهر هم مدفون است ولی كلیه آثارش را به عربی نوشته است . آیا ابن سینا را به صرف اینكه همه آثارش را به عربی نوشته است می توان اندیشمند و فیلسوف عرب به حساب آورد ؟

اگر امروز در سردر مقبره ابن سینا هیچ جمله و صفحه ای از كتاب"قانون " و یا "شفا" ی او نباشد ، عربها باید فریاد بپا كنند كه چرا نمونه ای از آثار عربی ابن سینا بر سردر بنای آرامگاه وی در همدان گذاشته نشده است ؟

 آیا ایران اجازه می دهد كه عربها در این مورد اظهار نظری بكنند، تا چه رسد به اعتراض ؟


پان فارسیسم آنچنان در ذهن عده ای رسوخ كرده كه افرادی از این قبیل ، هر كار غیر مجاز را برای خود مجاز می دانند ، اما اعمال مجاز دیگران  را هم غیر مجاز می پندارند ، همین افراطیون در مسئله ساده  تعمیر مقبره نظامی ، افراط كاری را بجایی رساندند كه وزیر امور خارجه مجبور به پاسخگویی شده است .

یادم نمی رود در سال 1383 كه اولین اعتراض گسترده  به نامیده شدن خلیج عرب ، به جای نام خلیج فارس در ایران تدارك دیده شد ، در همان زمان نامهای بومی و تركی 52 جزیره دریاچه اورومیه را چون :

1- گوله گَن داش  2- گمیچی 3- كمر داغ  4- كئچل داشی  5- دوققوزلار  6- آرپا دره سی  7- ساری تپه  8 - آغ داغ   9- قره آدا  10- سایین قالا  11- قلیج یاغلی دره  12- یانیقلی داش  13 – یاستی داش  14 – موللا بؤركو  15- دنه لی  16- احمد داشی و .... را   با نامهای  تازه ساز و من در آوردی فارسی مانند :

 1- كاكایی بالا  2- ناخدا  3- زاغ  4- گلسنگ  5- كفچه نوك  6- جودره  7- زرتپه  8- سپید  9- سیاوش  10 – شاهین  11- شمشیران  12- آتش  13- تحتان  14- پیشوا  15 – ناهید  16- بستور و .... عوض كردند  و در آموزش و پروش اعلام شد كه دانش آموزان از این به بعد باید بجای نامهای تركی این جزایر ، نامهای تازه ساز فارسی را یاد بگیرند !

گرچه به دنبال اعتراض عمومی در آذربایجان ، آموزش و پروش این اطلاعیه را لغو كرد ، اما هم اكنون هم اسامی جعلی و نو ساز فارسی این جزایر همچنان مورد استفاده مراكز مختلف ، سایتها و مطبوعات فارسی زبان فارسگرا قرار می گیرد و سایت فارسی ویكی پدیا كه در آیین نامه آن تاكید شده باید مطالب مندرج در این سایت بر اساس اسناد معتبر باشد، بخاطر مدیران فارسگرای آن ،نام این جزایر بر اساس نامهای جعلی نوساز فارسی درج شده است !(1)

عجیب است آنهائیكه نامیده شدن نام خلیج مشترك بین ایران و كشورهای عربی را با استناد به آثار و نوشته های تاریخی گذشته " خلیج فارس " می نامند ، چطور به خود اجازه می دهند نام تاریخی ، بومی و تركی جزایر دریاچه اورومیه را ( كه متاسفانه با سیاست غلط در حال خشك شدن است ) با نامهای خود ساخته و جدید فارسی عوض كنند !

به راستی آنهائیكه مخالفت سرسختانه خودرا به نام آبراه جنوب كشور كه توسط كشورهای عربی ، خلیج عربی نامیده می شد اعلام می كردند ، در همان روزها هیچ اعتراضی به تغییر نامهای تركی جزایر دریاچه اورومیه كردند ؟

ما در زبان تركی مثلی داریم كه میگوئیم : " اؤز گؤزونده ایگنه‌نی گؤرمور ، اؤزگه گؤزوند چؤپوده سئچیر !" ( داخل چشم خود سوزن به آن بزرگی را نمی بیند اما آشغال افتاده به چشم دیگران را هم تشخیص می دهد ) كه كنایه از مبرّا دانستن خود از همه عیبها ، و معیوب جلوه دادن دیگران است !

اگر در جمهوری آذربایجان راجع به باز سازی مقبره مشاهیر خود تصمیمی گرفته می شود ، چه نیازی به جار و جنجال و غوغا سالاری در ایران است كه عده ای می خواهند با این تفكر تنگ نظرانه و نژادپرستانه بجای ایجاد رابطه دوستانه و برادرانه با دومین كشور مسلمان و شیعه جهان  كه بیش از 30 میلیون نفر از همزبانهای آنها هم در ایران زندگی می كنند تخم نفاق و دشمنی و تفرقه بیندازند !


بر فرض ، مسئولین جمهوری آذربایجان بعد از تعمیرات اساسی مقبره حكیم نظامی ، اصلا  یكی – دو بیت شعر فارسی نظامی را كه قابل فهم برای مردم این كشور هم نیست با آن كاشیهای فرسوده و كهنه نصب نكنند و بجای آن متنی زیبا و قابل فهم برای همه ، از ترجمه منظوم و تركی آذربایجانی اشعار وی را كه توسط شعرای چیره دست آذربایجانی انجام گرفته در دیدگاه عموم قرار دهند تا همه مردم این كشور آنرا خوانده و از مفهوم آن لذت ببرند ، در این صورت آیا از مقام و منزلت نظامی كاسته خواهد شد ؟ مضافا بر اینكه این زبان هم ، زبان مشترك تقریبا نصف جمعیت ایران هم است .

دانشمندان ، فلاسفه و شعرا  هر چند در كشور و یا جغرافیای سیاسی خاصی به دنیا آمده ، رشد و نمو كرده و به زبان خاصی اثر آفریده باشند ، متعلق به جهان بشریت هستند و نمی توان آنها را در دایره تنگ فلان زبان و فلان كشور محدود كرد.   

نظامی گنجوی هم گرچه خودرا از تبار تركان معرفی می كند و میگوید:

پدر بر پدر مر مرا تُرك بود / به فرزانگی هر یكی گُرگ بود

و در پیشگفتار اثر لیلی و مجنون بیان می كند كه :

      در حــال رسیـد قاصد از راه /   آورد مثــال حضــرت شــاه

      خواهم كـه بیاد عشق مجنون/  رانی سخنی چو درّ مكنــون

   از زیــور پـــارسی و تــازی  / این تازه عـروس را طــرازی

تركی صفـت وفای ما نیست/  تركانه سخن سزای ما نیست. (2)

                 

كه نشان می دهد نظامی می خواسته این اثر را به تركی بیافریند اما از شیروانشاه فرمانی می رسد كه این اثر را به فارسی بسراید ، لذا شاعر در عین نارضایتی ، با مصلحت و صلاحدید فرزندش محمد ، فرمان شاه را گردن می نهد :

چون حلقـه شاه یافت گوشم  /  از دل بـه دماغ رفت جوشم

نه زهره كــه سر ز خط بتابم /  نه دیده كـه ره به كنج یابم

سرگشته شدم در آن خجالت/    از سستی امر و ضعف حالت (3)

نظامی در جای دیگری هم گله می كند كه :

تركی ام را در این حَبَش نخرند / لاجَرم دوغبای خوش نخورند

اما نظامی شاعر و حكیم جهانی است و متعلق به جهان بشریت ، گرچه آذربایجانی است و در شهر گنجه مدفون . شعر گفتن او به زبان دری هم كه زبان مرسوم شعر آن زمان بوده نیز وی را نمی تواند در دایره تنگ این زبان و كشور تاجیكستان، افغانستان و یا ایران محدود كند ، آنچنانكه فارابی،ابوریحان بیرونی و ابن سینا كه از میان مردم شهرها و مناطق تركستان آن زمان برخاسته اند و محمد ابن زكریای رازی،محمد ابن جریر طبری و ابن مقفع كه از شهر ری ، طبرستان و فیروز آباد ایران امروزی سر بلند كرده اند ، ولی همه این اندیشمندان  تمام آثار خودرا به عربی نوشته اند . عربی نوشتن این بزرگان هم نمی تواند دلیلی بر متعلق بودن آنها به عربها و كشورهای عربی باشد ، در عین حالی كه همه این بزرگان به جهان بشریت تعلق دارند .

.........................................................................

 

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%81%D9%87%D8%B1%D8%B3%D8%AA_%D8%AC%D8%B2%DB%8C%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%AF%D8%B1%DB%8C%D8%A7%DA%86%D9%87_%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%85%DB%8C%D9%87

(2) كلیات نظامی گنجوی ، ویرایش كاظم عابدینی ، انتشارات آدینه سبز  ص : 407 سال 1391 – تهران

(3) همان كتاب همان صفحه