یوردداش yurddaş

بو بلاگ آذربایجانلیلارین و ایراندا یاشایان باشقا تورکلرین دیل ، تاریخ ، مدنیت ، فولکلور و انسانی حاقلاری ساحه سینده چالیشیر .

نودو نهمین سالگرد درگذشت ستارخان سردار ملی

+0 بَگَن (Bəyən)

     نودو نهمین سالگرد درگذشت ستارخان سردار ملی

تاریخ انتشار15 /11/2013 4:22:00 PM UTC ( 25 آبان 1392)

۲۵ آبان ۱۲۹۳ش، سالروز جان باختن ستارخان سردار ملی، پس از زخم گلوله ناجوانمردی است كه در فاجعه قتل عام پارك اتابك تهران بر پایش نشست.در شب عید نوروز سال ۱۳۲۸ق، جمعیت زیادی از مردم و رجال شهر از جمله یپرم ارمنی برای وداع با ستارخان و باقرخان جمع شدند و آنان درمیان هلهله جمعیت از منزل خود بیرون آمدند و به سوی تهران حركت كردند. هدف نو حكومتیان به ظاهر تجلیل از ستارخان و باقرخان و در واقع كنترل آذربایجان و خلع سلاح مجاهدین تبریز بود.

آنان محل باغ اتابك (محل فعلی سفارت روسیه) را به اسكان ستارخان و یارانش و محل عشرت آباد را به باقرخان و همرزمانش اختصاص دادند. پس از چند روزی كه نیروهای هر دو طرف در محل‌های تعیین شده اسكان یافتند مجلس طرحی را تصویب نمود كه به موجب آن تمامی مجاهدین و مبارزین غیرنظامی از جمله افراد ستارخان و خود او می‌بایست سلاح‌های خود را تحویل دهند.

به این ترتیب وقتی دولت طی جلسه ای در مجلس شورای ملی از عموم مجاهدین خواست كه اسلحه های خود ظرف ٤۸ ساعت پس از انتشار آگهی دولت به مأمورین نظمیه یا لشكر تحویل دهند و در صورت امتناع تنبیه می شوند. ستارخان و باقرخان در وهله اول و سایر سران مجاهدین در وهلة دوم با این امر موافقت كردند.
این تصمیم به دلیل بروز حوادث ناگوار و ترور مرحوم سید عبدالله بهبهانی و میرزاعلی محمدخان تربیت از سران مشروطه گرفته شده بود. اما چون مسئله خلع اسلحه پیشنهاد دولت روس و انگلیس بود عده ای از سران مجاهد وابسته به دولت از تحویل اسلحه خودداری كردند.

بنابراین یاران ستارخان كه می دیدند دیگران به راحتی اسلحه در دست دارند و كسی از آنان نمی خواهد كه سلاحشان را تحویل دهند از پذیرفتن این امر خودداری كردند.

به تدریج مجاهدین دیگری كه با این طرح مخالف بودند به ستارخان و یارانش پیوستند و این امر موجب هراس دولت مركزی شد. سردار اسعد كه وابسته به انگلستان بود به ستارخان پیغام داد كه "به سوگندی كه در مجلس خوردید وفادار باشید و از عواقب وخیم عدم خلع سلاح عمومی بپرهیزید."، اما باز یاران ستارخان راضی به تحویل سلاح نشدند.

                 

                                           پارك اتابك كه اكنون سفارت روسیه شده است

روز ۲۷ رجب ۱۳۲۸ یعنی یك روز پس از اعلام دولت در خلع اسلحه، دولت ستارخان را از پارك اتابك (محل سكونت ستارخان و باقرخان) به مهرآباد دعوت كردند و مأمورین دولت از دربانان پارك خواستند كه موضوع دعوت ستارخان به گوش مجاهدین نرسد. اما مجاهدین از این امر مطلع شده، دسته دسته به پارك اتابك هجوم آورده و شور و غوغا در پارك برپا كردند.
مجاهدین اجتماع كننده در پارك اتابك نسبت به اعمال تبعیضی دولت در اجرای قانون منع اسلحه اعتراض نمودند. ستارخان و باقرخان نیز از پیمان شكنی یاران قدیمی خود (سردار اسعد، یفرم ارمنی) و رقبای كنونی خود و رفتار دولت ناراضی بودند اعتراض كردند.
ایستادگی مجاهدین در پارك اتابك مأمورین دولتی را به مبارزه كشانده و پس از گفتگوی بسیار قرار شد مجاهدین اسلحه خود را تحویل دولت دهند، مشروط بر اینكه نیمی از حقوق پس افتادة مجاهدین را دولت بپردازد و نیم دیگر را ستارخان تضمین كرد كه پس از چندی بپردازد.
بعدازظهر اول شعبان
۱۳۲۸ق قوای دولتی، كه در مجموع سه هزار نفر می‌شدند به فرماندهی یپرم ارمنی، رئیس نظمیه وقت باغ اتابك را محاصره كردند و پس از چندبار پیغام، هجوم نظامیان به باغ صورت گرفت و جنگ بین قوای دولتی و مجاهدین آغاز گشت. در این موقع بختیاریهای هوادار سردار اسعد از بیرون به پارك حمله بردند.

در این جنگ قوای دولتی از چند عراده توپ و تعدادی مسلسل شصت تیر استفاده كردند و به فاصله ۴ ساعت ۳۰۰ نفر از افراد حاضر در باغ كشته، صدها تن مجروح و صدها تن دیگر بازداشت شدند. ستارخان كه از این حمله ناباوارنه به شدت شوكه شده بود و مدام می گفت "به خاطر چند اسلجخ مجاهد كشی و برادر كشی راه انداختند"راه پشت بام را در پیش گرفت، اما در مسیر پله‌ها در یكی از راهروهای عمارت تیری به پایش اصابت كرد و مجروح شد و قادر به حركت نگردید. اندكی بعد قوای دولتی او را دستگیر كردند و تحت فشار دوستان ستارخان و افكار عمومی، به منزل صمصام‌السلطنه بردند و خود و اتباعش ناچار به خلع سلاح شدند. 

  بعد از این وقایع، ستارخان خانه نشین شد و با یاری دوستانش، پزشكان حاذق برای مداوای پای او تمام تلاش خود را كردند، اما معالجات به جایی نرسید و سردار ملی، فاتح مشروطیت و جانفشان راه آزادی، در تاریخ ۲۸ ذی الحجه ۱۳۳۲هـ. ق (۲۵ آبان ۱۲۹۳ش/ ۱۶ نوامبر ۱۹۱۴م) به دلیل قانقاریای ناحیه پا و در تهران و در حسرت تبریز درگذشت .

قتل ستارخان صرفا به معنی كشته شدن یك قهرمان نبود بلكه در واقع مرگ جوانمردی، آزادیخواهی و حكومت قانون در ایران ان روز بود.

                  

                  مزار غریبانه ستارخان و شیخ محمد خیابانی در قبرستان باغ طوطی حرم حضرت عبدالعظیم

مزار شریف وی بصورتی غریبانه در باغ طوطی حرم عبدالعظیم حسنی در شهر ری واقع است. نوادگان او چندین مرتبه سعی نمودند با كسب مجوزهای لازم، پیكر وی را به تبریز منتقل كنند كه تاكنون موفق به اینكار نشده اند. در سالهای پیش برخی از دوستداران وی و بخصوص آذربایجانیها در سالگرد درگذشت وی بر سر مزارش حاضر می شدند كه گویا در سالهای اخیر با مشكلات امنیتی روبرو شده و دیگر قادر به حضور انبوه بر سر مزار وی نیستند.

سامی سردار ملی نتیجه ستارخان: ستارخان در غربت خیلی مظلوم واقع شده است.در مورد بازسازی قبر آن مرحوم و ساخت مقبره و یا انتقال شرعی قبر آن مرحوم در تبریز بارها صحبت شده و وعده هایی داده شده است ولی افسوس تابحال عملكردی مشاهده نشده است...

اما این تنها ستارخان نیست كه در غربت مظلوم واقع شده است. مزار شریف شیخ محمد خیابانی نیز در همان باغ طوطی و اندكی دورتر از مزار شریف ستارخان قرار دارد. او نیز در غربت ارمیده است. در این میان سرنوشت باقرخان سالار ملی نیز به همان دردناكی تقدیر ستارخان سردار ملی بود.

سالار ملی بعد از فاجعه قتل عام خونین پارك اتابك در تهران منزوی می‌زیست تا قضیه مهاجرت پیش آمد. وی همراه مهاجرین حركت نمود و شبی در نزدیكی قصر شیرین عده‌ای از كردها به او و همراهانش حمله كرده و او را بقتل رساندند. مرگ باقرخان به همراه هجده نفر از یاران و همراهانش در محرم ۱۳۳۵ قمری آبان ۱۲۹۵ خورشیدی به دست یكی از اشرار معروف كردهای قصرشیرین به نام محمد امین طالبانی به قصد تصاحب اسب و وسائل مهمانان خود، صورت گرفت.

 

                                        مجموعه مفاخر آذربایجان و مقبره باقرخان در تبریز

مزار شریف وی امروز در مزارستان طوبای تبریز قرار دارد . اهالی تبریز مزار وی را چشم و چراغ شهر می دانند.

تدوین و تنظیم: فرزاد صمدلی