پاسخی به افاضات سید جواد طباطبایی ( سید دو طرفه)
راجع به زبان ترکی
نویسنده : عیسی ـ نظری ( حقوق دان )
تفاوت میان انسان ها علیرغم سال های طولانی از بین نرفته و نمی رود ، آنچه
ما از خودمان می بینیم ، خویشتن درونی ماست ، آنچه از روزگاران گذشته و
حال و حتی رویاها و احساسات آینده ما را در برمی گیرد ، هویت ماست آگاهی ما
به آنچه داریم و یا داشته ایم و یا خواهیم داشت ، ما را بعنوان یک انسان و
مجموع ما را بعنوان یک ملت آشکار می سازد ، محل تولد من آذربایجان است یکی
در اصفهان متولد میشودودیگری در شیراز ،شیرازی،اصفهانی،آذربایجانی یک امر
جغرافیایی است یک امر دیگر هویت کشور محل تابعیت آن فرد است که عنوان
شهروند کشوری است یکی دیگر از هویت ها تبار انسانها است یکی فارس است
،دیگری ترک است و یا عرب و یا کرد ، کشوری که چندین ملت را در خود جای داده
یک کشور کثیرالملت است مثل اکثریت کشورهای جهان ، انسان معمولی و دارای
شخصیت و هویت از داشته های هویتی خود علیه خود و یا دیگری استفاده نمی کند
من نمی توانم تضادی بین داشته های خودم داشته باشم ، الّا اینکه مریض باشم
یا شوونیسم باشم و الّا ایجاد تضاد بین داشته های یک انسان به ضرر آنی تمام
می شود که می خواهد تمامیت آنچه هست بنام او باشد ، امروز دین نداریم
ادیان داریم امروز زبان نداریم زبانها داریم ، امروز کشور نداریم ، کشورها
داریم امروز هویت های متفاوت انسانی داریم تنها صلح پایدار بین ملت ها بین
انسان ها قبول و تحمل وجود دیگران است ما مذهب نداریم مذاهب داریم بنابراین
تمامی مذاهب انسانی باید مورد احترام باشد ، حق است یا ناحق به هیچکس
ارتباطی ندارد به خود و خدای فرد مربوط است .
من در تایلند بودم ،
یارو از خانه خود خارج می شد ، خدایش را دم در می گذاشت غذا و میوه هم
برایش فراهم می کرد و میرفت . دیگر زمانه ای رسیده است ، که هویت های
انسانی هریک خود را میسازند ، خود را اداره می کنند ، تحمل دین هنر و یا
امثالهم یا بودایی و یا ادیان توحیدی چون یهود در مسحیت و یا اسلام و به
تبع آن مذاهب حاصله نسبت به یکدیگر باید رواداری پیشه کنند با کشتار امر
دین حل نمی شود ، از یک کشته یک شهید درست می شود ، امروز اگر یک بودایی را
هم بکُشی از او شهید می سازی و تا تاریخ پا برجاست از آن رهائی ممکن نیست ،
تبارها ملت ها ، هم چنین هستند ، هیچ ملتی دیگر با کشتار تمام نمی شود
.فاشیسم سیاسی باید معنی آن را بداند ، ناسیونالیسم ملی هم باید معنی آن را
بداند .
شوونیسم فارس پس از هشتاد سال نسل کشی در شکل زبان کشی ملی
کار به جائی نبرده است ، در طول هشتاد سال چه مردهای کوچکی همانند سید جواد
تبریزی بوجود نیآمدند و چه تئوری هائی که نبافتند ، گاه گفتند بچه های ترک
زبان به محض تولد از خانواده هایشان جدا کنند و در پانسیون های تهران و یا
سایر شهرهای فارس زبان بزرگ بکنند ، وقتی فارسی یاد گرفتند و ترکی را
فراموش کردند به خانه های خودشان باز گردانیم ، عده ای دیگر مثل پهلوی ها
در طول زمان و در تمام مدارس جریمه و شلاق را ایجاد کردند ، وقتی نتیجه ای
نگرفتند ، کشتار ملی بوجود آوردند ، اراذل و اوباش را به جان مردم انداختند
به آنها عناوین دانشمند استاندار ، والی ، فرماندار دادند ، پنجاه سال
تلاش نمودند اما ترکی در ایران از بین نرفت ، کردی ، بلوچ ، عرب ها ، لرها
همه پایدار ماندند ، تئوری های تجزیه طلب ، پان ترکیسم راه انداختند ، درست
چهل سال قبل گفتم و نوشتم که آقایان من نمی دانم در جهان امروزی ایا کسی
اعتقادی به پان ها دارد یا خیر/ اما هر کجای جهان اگر فردی بنام پان ترکیسم
وجود داشته باشد ، من حاضرم با آنها بحث کنم و این اعتقاد بی جهت و بی خود
را توضیح بدهم که از استان شرقی چین ما ترکها شروع و در نروژ خاتمه یافته
است این نوار دور جهان نه ممکن است به زیر یک دولت و یک پرچم بروند ، و نه
سودمند است ، جز یک جنگ پانصد ساله نمی تواند مسئله را فیصله بدهد که پس از
پانصد سال کشتار هم موضوع با صلح جهانی تمام می شود ، تجزیه مسئله را حل
نخواهد کرد ، ما با تمامی ملت های دیگر پیوسته شده ایم ، در یک شهر و یا
کشور ، تمامی ملت ها زندگی می کنند ، آرمان ما زندگی مسالمت آمیز با دیگران
است .
شوونیسم هشتاد سال سودی نداد ، قبلاً بی سوادها ، ترکی می
دانستند و ترکی را نجات دادند ، حتی در همین ایران خودمان الآن تمامی با
سواد ها و اساتید از آن استفاده می کنند اما شوونسیم هم بیکار ننشته و از
طریق ها و یافته ها نو ظهور خود تئوری های جدیدی را ارائه می دهند دیگر سید
جواد تبریزی قادر نیست تز پان تورکیسم و یا آذربایجان و یا ترکیه بعنوان
سلاح استفاده کند ، چون می داند آن حرفهای سیاسی آنها که ترکی حرف می زنند
می خواهند با همسایه غرب و یا شمال متحد شده با ما مبارزه کنند ، دیگر نخ
نما شده است ، چون بارها نوشته ایم ترکان عثمانی شانزده بار به ایران حمله
کرده اند و در هر شانزده بار ترکان ایران در همان چالدران جلویشان ایستاده
اند ، اگر یکبار ترکهای ایران اشتباه می کردند و یا سهل انگاری می کردند و
یکبار پای عثمانی از آذربایجان می گذشت و به تهران می رسید ، همین مرد کوچک
، از دو طرف سید ، همین سید تبریزی ، خدا را شاهد می گیرم فریاد می زد ،
همین ترک های امروزی همچون هیئت ها و .... با عثمانی ها همکاری کردند تا
پای عثمانی به تهران برسد ، برای همین دیگر دست از تئوری های نخ نمای پان
تورکیست ها و یا تجزیه طلب ها رها شده واژه دقو بقوی. قرقیزی را چسبیده
است که به حضرت عباس قسم می خورم منظور ایشان را نفهمیدم ، اسطوره های
تاریخی هرکدام بجای خود و به ملت خود اعتبار می دهد ، مثلاً ایلیاد اودیسه ،
اسطوره های افسانه ای برای هر ملت وجود دارد و به نفع آن ملت است حالا اگر
مال یونانی ها باشد برای آنها ، فارس ها برای خودشان ، اسطوره «اولن
اشپیگل» برای بلژیکی ها دده قور قود هم برای ترکها لابد اگر دقو ـ بقوئی
باشد لابد برای ملت قرقیز بوده است ، اسطوره ها داستانهای افسانه ای ماقبل
تاریخ است ، یعنی وجود هیچ دیوی در تاریخ ثابت نشده است ، الّا که آنها
سینه به سینه به ما رسیده و بعداً به نوشته تبدیل شده اند ، وجود افسانه ای
این تخیلات انسانی یکی از داشته های انسان هویت طلب است و هیچ ضرری به
انسان های دیگر ندارد ، اما شوونیست ها از هر تفاوت برای ضربه زدن ، اهانت
کردن استفاده می کنند .
من زمانی به این مرد کوچک گفتم آقا جان شما
خود را فیلسوف می نامید ، باید با متانت حرف بزنید اینگونه اهانت ها
بالاخره موجب تفرقه و جدائی می شود ، من اگر برای اظهارات شما جواب می
نویسم باز هم قسم حضرت عباس می خورم که برای ترس از تجریه یک کشور است ،
شما تا زمانیکه با داشته های یک ملت یک انسان از طریق تحمل و رواداری وارد
نشوید و اهانت بکنید ، این جدائی را لاجرم بوجود می آورید هرگز به زبان
فارسی بد نگفته ام چون زبان رسمی کشور من است و لاجرم یکی از داشته های
هویتی من است ، اما وقتی رئیس فرهنگستان گفت که اگر سایر زبان ها هم آموزش
داده شوند ، زبان فارسی می میرد ، واقعاً ناراحت شدم و گفتم آقای رئیس معنی
این حرف این است من بعنوان فارس زنده هستم اگر سایر انسان های موجود
درکشور مثل ترکها ، کردها ، عرب ها هم زندگی بکنند من خواهم مرد ، برای
اولین بار علیرغم میل خودم گفتم به جهنم ، بمیرید ، من می گویم با هم زندگی
کنیم ، اگر تو فکر می کنی با زنده بودن دیگران تو خواهی مُرد به درک اسفل
بمیر!
عوض اینکه بودجه های ملی را در جهت جنگ و خون ریزی ، و برای
مرده ها هزینه کنید ، برای زبان فارسی هزینه کنید تا زنده بماند ، نه اینکه
سایر زبان های ملی را بکُشید تا زبان فارسی زنده شود . مرد کوچک ، سید دو
طرفه تبریزی ، زبان فارسی زبان رسمی و ملی ایرانیان است زبان های دیگر ملت
ها هم زبان های ملی ایرانیان است ، همانند ترکی ، کردی ، عربی ، لری ،
گیلانی و بلوچی شما اگر زبان فارسی را ملی بنامید و دیگر زبان ها را غیر
ملی ، در نتیجه ملت های دیگر ایرانی را هم اجنبی نامیده اید ، این تئوری و
حرف عواقب نامربوطی دارد که ظاهراً آن را نمی خواهید ، منهم نمی خواهم اما
این حرف شما معنی ناجوری می دهد اگر ما و یا کردها و یا عرب ها و یا بلوچ
هاا ایرانی نباشند و زبان آنها زبان ملی ایران نباشد ، شما چرا بر آنها
حکومت می کنید ؟؟
من می گویم ما هم ایرانی هستیم و لاجرم زبان ما زبان
ملی ایران است ، مخالفت با این نتایج و عواقبی دارد که رسیدن به آن آرزوی
هیچ ایرانی نیست اگر آنچنانکه می گویید فیلسوف هستید باید نتایج اعمال و
گفتار خودتان را هم در نظر بیاورید ، در ثانی همانند فیلسوفان حرف بزنید ،
فیلسوفان همانند سلیطه ها حرف نمی زنند ، جر می دهم ، می کُشم حرف یک
فیلسوف نیست من دوستان فیلسوفی داشتم و دارم که وقتی حرف می زنند ، انسان
شیفته فارس ها می شود ع اما وقتی شما دهانتان را باز می کنید ، انسان از
هرچه تاریخ ، ملت ، کشور است زده می شود ، افهم !
در پاسخ سید دو طرفه :
1 ـ در اینکه تقلیل خواسته ملی ، ملت های ایران به ایجاد کرسی «ترکی آذری»
یک فاجعه است بحثی نیست چون خواسته ملت آموزش علم به زبان مادری و اصلی هر
انسان است این را تمامی زبان دان ها ، یونسکو ، حقوق انسانی انسانها و
حقوق بشر تائید می کند .
به این سید دو طرفه باید بگویم بومی سازی علم
ارتباطی به مسئله زبان مادری انسان ها ندارد ، زبان فارسی زبان رسمی و مثل
سایر زبان های ملی یکی از زبانهای ملی ایران است همانند ، عربی ، کردی ،
ترکی ، لری و بلوچی زبان مشترک و رسمی و همراه زبان های ملی در تمامی
کشورهای جهان مدرن اجرا می شود + ایران هم همانند ده ها و صد ها کشور ،
کثیر المله است ملل مختلف تابعیت و شهروندان کشور ایران هستند و هویت
انسانی امری مختلف است اما متضاد نیست ، دارای سرزمین مشترک باشد ، می
تواند دین مشترک می تواند زبان مشترک ، احساس مشترک داشته باشد . برخی از
هموطنان مذهب و یا دین متفاوت دارند این مسئله انها را متفاوت می نمایاند و
نه غیر ایرانی .
حادثه بزرگ در این مقاله سید دو طرفه ساختن مضامین
جدید است حمله به ما معمولاً با پان تورکیست ، و یا تجزیه طلب و امثلهم بود
چون این اراجیف نخ نما شده است و آبرویی نه برای طراح و نه برای آن تئوری
های نمانده است ، مضامین جدید آفریده اند ایستگاه دده قورقود ، قزاقستان
مدتی است مثلاً ، برای ایران دیگر فلات ایران نمی گویند ، و یا برای
مقابله با زبان مادری ، خانه پدری ایجاد کرده اند که ایندو همچون دو بال یک
انسان است و هیچگونه مقابله ای نمی تواند داشته باشند .
من تورکولوژ
نیستم اینکه قدرت استبدادی دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی نمی توانستم با
زبان دیگری جز زبان فارسی ستم بکند و یا قدرت نمائی بکند و یا زبان علم و
سیاست همین زبان فارسی است اتفاقاً به همین دلیل تمامی دنیای مدرن زبان های
چین ، ژاپن ، انگلیسی ، فرانسوی ، آلمانی ، اسپانیولی ، عربی و ترکی و
تمامی صد ها و هزاران نوع زبان مادری کل دنیا را بایگانی کرده و فقط و فقط
در دانشگاه های تمامی آمریکا ، اروپا ، آسیا همه با زبان فارسی کسب علم می
کنند !! ، حتی در روسیه زبان روسی برچیده شده و با زبان فارسی تکلم و علم
می آموزند ما حتی در سوریه در فیلم ها هم می بینیم که مردم فارسی حرف می
زنند ، این ممکن است درست باشد ، که در آن صورت برای منهم افتخار است و
برای آن افتخار می کنم ، اما اگر دروغ است و هر ملتی با زبان مادری خودش
علم می آموزد ، ما نیز یک ملت بزرگ هستیم و چه سید دو طرفه بخواهد و یا
نخواهد این خواسته یک ملت است و ارتباطی به سایر مسائل ندارد !
اما
مسئله این است که عقب ماندگی حواشی مملکت ناشی از سیاست تمرکز دولت در طول
هزاران سال گذشته است ، استان ترک زبان آذربایجان غربی و شرقی که آقای سید
دو طرفه خود را جزو آن می داند ، و حداقل متولد انجاست در تمامی مسائل
اقتصادی و بهداشت .. و موارد جزو استان سی ام مملکت است در وصول مالیات
آذربایجان غربی استان اول است ، یعنی غارت یک استان توسط مرکزیت ستمگر
اقتصادی ، ببینید این سید دو طرفه به اصطلاح خود ترک زبان یک خط و جمله در
این مورد نوشته است یا خیر؟
اما اگر بشنود که دولت به دروغ یک نامه ای
برای استانداران نوشته است که برای زبان ملی مردم که زبان مادری آنها هم
هست ، یک کرسی ایجاد شود و اویلای فیلسوف دو طرفه به آسمان میرود ، مصاحبه
آقای یونسی در مجله مهر نامه که سازنده این سید فیلسوف دو طرفه است موجود
است ، صراحتاً گفته است که اینها فقط برای حساسیت زدائی است یعنی هرگز
اجرائی نمی شود ، شاید هم آقای یونسی مطابق اسلاف خود با ارائه این نامه
های دروغ و حساسیت زدا ، می خواهد مانور بدهد و دوست و دشمن را بشناسد !
اما در مورد این مقاله سید دو طرفه می توان دقیقاً به گفته خودش استناد
کرد که گویا یعقوب لیث به شاعر عربی گوی گفته است ، چیزی که من نمی دانم
چرا باید گفت سید دو طرفه کوچک ، دقیقاً وقتی من فارسی حرف می زنم پدر ،
مادر ، خاله ، عمه ، عمو دقیقاً همان حرف را می زنند می گویند پسرم چرا قار
قار می کنی با زبان مادرت و پدرت با آنها صحبت کن ! خدا را شاهد می گیرم ،
مادرم به این خاطر به تهران نرفت (در طول سی سال خدمت قضائی من) که نمی
تواند با آنها فارسی حرف بزند و منزوی می شود مردم ترک زبان ایران باید
بدانند ، هیچ ترک زبانی نمی تواند به حقوق خود برسد و یا احساس واقعی خود
را بیان کند مگر اینکه با زبان مادریش حرف بزند ، این تجربه من است در مدت
40 سال چه درس خواندن در دانشگاه و چه درس دادن به ترک زبانان وقتی در کلاس
فارسی حرف بزنیم ، سوال نمی کنند ، اما همان فرد وقتی با زبان مادری خودش
حرف می زند ، استاد را سوال پیچ می کنند ، اتفاقاً اگر آموزش های علمی
بصورت تک زبانی در دانشگاه آموزش داده شود ، برای سایر زبانه های ملی و
مردم آن هیچ سودی ندارد ! سلجوقیان ویا غزنویان چقدر ترک بوده اند و یا
چقدر عرب به خودشان مربوط است .
سید کوچک دو طرفه نمی تواند از
وقایع گذشته تاریخی که تماماً گه کارهای شاهنشاهان مستبد بوده است برای
امروز ما تکلیف استخراج کند ، کوروش و قبل از آن ، برای سید دو طرفه ة شاید
جالب باشد ، مبارکش باد ، اما دنیای امروز ، دنیای آگاهی دنیای شهروندی و
حقوق انسانهاست ، چون سلطان غزنوی دوست داشته شعر فارسی بگوید ، حق مرا در
گفتن و نوشتن حقوق انسانی خودم براساس زبان خدادادی و مادری خودم سلب نمی
کند ، چه سید های دو طرفه بگویند و چه فیلسوف های مجله مهر ساخته ، این حق
من و حق تمام کسانی است که می خواهند بر اساس زبان مادری خود علم بیاموزند ،
آموزش ببینند ، نه سید دو طرفه و نه سید روحانی و نه سیدهای دیگرنمی
توانند ، این حق را مخدوش کنند ، اگر برخی از هموطنان آذربایجانی مثل همین
سید تبریزی نخواهند از این حق خود استفاده کنند ، گوارای وجودشان ، اما حق
دیگران نمی توانند پایمال کنند . صبر و انتظار حدّ و اندازه ای دارد ، ما
برای زبان مادری خود ارزش قائلیم همچنانکه برای ایرانی بودنمان ولی دروغ
های دولت و حکومت و بخصوص روشنفکران شوونسیم تا مدتی تحمل می شود . هویت
مردم متفاوت هم باشد ، قابل احترام است همچانکه ما برای زبان مادری فارس ها
ارزش قائلیم و بعنوان زبان رسمی پاس می داریم ولی سید دو طرفه هم بداند من
می دانم که متولد تبریز است حالا پدر و مادرش ترک و یا فارس هستند اطلاعی
ندارم .
ترک های ایران از این پس دشمنان خود را نه در صفحات تاریخ
بلکه در مقابل خود و در زندگی اجتماعی خواهند دید ، صبر و تحمل ما ،
شوونیسم ها را به طمع خام نیاندازد . یکبار هم به این مرد کوچک نوشته بودم ،
عزیز من پدر تو شاه شاهان اریا پرست است تمامی شاهان در مقابل پدر تو
تعظیم می کنند ، پدر من هم یک گدا است در چهار راه ها می نشیند و گدائی می
کند ، تمام ، قبول ، اوت ، نعم ، یس !
مرد کوچک پدرم است وجود من از
ژن های او تشکیل شده است ، یعنی تو فیلسوف باشی و این امر طبیعی ، بدیهی ،
ساده و مکمل را یعنی واقعاً نمی فهمی !!
پس نفهم ، اما این نفهمی تو
می تواند کشوری را نابود کند ! و درست بدین جهت در مقابل امثال شما شوونیست
ها از هویت خود دفاع می کنیم !
وقتی ما می گوئیم می خواهیم با زبان
مادری خودمان حرف بزنیم آموزش ببینیم و زبان رسمی و ملی را هم در کنار زبان
های ملی در مدارس یاد بگیریم ، تو سید دوطرفه می گوئی که زبان دری زبان
قدرت است ، سید جان ! قدرت پیشکش تو و امثال تو ، ما دنبال حقمان هستیم و
نه قدرت و یا حکومت ! اگر زبان مادری ما برای حکومت و قدرت کفایت نمی کند
زمانی میتوانی این مسئله را مطرح بکنی که ببینی نــظری دنبال حکومت است ،
آخر سید جان ! تو ! مثلاً فیلسوفی ! آخر سایر فیلسوفان آبرو دارند ، من
دوستی داشتم بنام سید عباس معارف تبریزی ، فیلسوف بود ، هروقت حرف می زد ،
آنچنان متانتی داشت که کیف می کردیم ، الان گفتن فیلسوف به شما به معنی
اهانت به تمامی آنها ست ، مرد کوچک من دنبال مُلک شاهی یا دانایی نیستم ،
می خواهم راحت با پدر و مادرم حرف بزنم ، تمام شد ، اگر زبان داشتن به معنی
ملت است ، ما یک ملت هستیم ، خواب مانده ای ، نه روحانی می تواند جلوی آن
را بگیرد و نه خود باخته های ترک زبان ، ما ملتی هستیم هویت طلب ، هویت
خواه و بیدار شده ، اما این بیداری ، دیگر به آگاهی هویتی تبدیل شده است .
اگر روزی شیخ الاسلام ها ، فروغی ها عنایت ها می خواستند ، بچه های ترک
زبان در پانسیون های شوونیسم بزرگ کنند ، این بچه ها در دامان پدر و مادران
بزرگ شده اند ، فهم و آگاهی آنها هم خود باخته ها را تشخیص می دهند و هم
حقوق انسانی خودشان را همان اساتید اروپائی که برایت مدرک داده اند ، همگی
به این حق مسلم سر تسلیم فرود می آورند ، اگر زبان قدرت و حکومت نیست ، چه
بهتر ما مثل شوونیست ها در آرزوی کشتار مردم نیستیم ما می خواهیم در کنار
خانواده خود زندگی کنیم با حیدربابا با داستانهای اخلاقی ده ده قورقود ،
فقط مانده ام در تبریز چه بلائی سرت آمده است که این کینه بی پایان برای
مردم ترک زبان در وجودت فوران می کند و درست به همین دلیل بر هویت مردم خود
می تازی ؟!!
فیلسوفان گفته اند هرکس آنچه ندارد ، بدنبال آن است
شما برای خودتان فرهنگ تاریخی دست و پا کنید ، ما به چنین فرهنگ های منحط
که جز کشتار نمی شناسد نیازی نداریم ، سید دو طرفه ، مرد کوچک تبریزی من
انسان هستم دیروز بتاریخ 30/9/1395درست شب چله سوار یک مینی بوس کوچک شدم و
در ارومیه شهر عروس آذربایجان پیاده شدم امروز روز فردای چله ، من شهروند
اورموی هستم تنها دنبال حقوق انسانی خودم هستم ، زبان مادری ، آموزش به ان
ابتدائی حق انسان است چه کوروش بگوید و چه نگوید ، چه آتاتورک بگوید و چه
نگوید چه قرقیزها یا قزاق ها و یا تاجیک ها و یا افغان ها و یا هندی ها
بگویند و چه نگویند ، چه شوونیست ها به پسندند و چه نپسندند ، این هویت
انسان است که حقوق خود را بدست خواهد آورد بخصوص که ملتی بوده باشند ،
سرافراز که هزاران فیلسوف و شوونیست نخواهند توانست حقوق ملی آنها را
پایمال کنند !