جشن سال نو بهاری ( نوروز ) میراث ملل
حسن راشدی : 25 اسفند 1395
بنا به پیشنهادجمهوری آذربایجان،[۱]مجمع عمومی سازمان ملل در نشست ۲۳ فوریه ۲۰۱۰ ( ۴ اسفند۱۳۸۸) ۲۱ ماه مارس را بهعنوان روز جهانی عید نوروز، بهرسمیت شناخت و آن را در تقویم خود جای داد. در متن به تصویب رسیده در مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، جشنی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰ میلیون نفر آن را در کشورهای بالکان ، اطراف دریای سیاه ، قفقاز ، خاورمیانه ، آسیای میانه و …جشن میگیرند توصیف شدهاست.
گرچه بعضیها اجرای مراسم روز نو بهاری و یا نوروز را به پارسیان نسبت می دهند ولی این جشن سابقه بسیاری طولانی تر از آن دارد که بعضی ها آنرا به سلاطین ساسانی پارسیان و یا حتی هخامنشیان نسبت دهند .
عده ای از ناسیونالیستهای فارس بدون توجه به اسناد تاریخی و باستانشناسانه و صرفا از روی تعصب ، با استناد به افسانه های شاهنامه فردوسی ، آفرینش جشن سال نو بهاری را به پادشاه افسانه ای شاهنامه " جمشید شاه " نسبت می دهند ، لاکن دانشمندان و محققین واقع بین این قوم تاریخ برپا داشته شدن مراسم روز زایش نباتات و اول فصل بهار را بسیار جلوتر از کوچ اقوام هند و ایرانی به سرزمین کنونی ایران ( حدود ۹۰۰ الی ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد ) دانسته و مرسوم بودن این جشن را در سه هزار سال پیش از میلاد در اراضی وسیع اقوام سومری ، دو هزار سال پیش از میلاد در میان بابلیهای ساکن بین النهرین و همچنین دو هزار سال قبل از میلاد در خوزستان امروزی در بین ایلامیان می دانند (2)
در میان بابلیان قدیم جشن سال نو بهاری 12 روز بوده و روز سیزدهم پایان این جشن به حساب می آمده است ، سال نو بابلیان در نخستین روزهای فصل بهار و زمانی که اولین هلال ماه دیده می شد شروع می شده است ، همچنان رومیان قدیم سال نو را در پایان روزهای ماه مارس ( در ۱۰ روز اول فروردین ماه ) جشن می گرفته اند . (۳)
پیام آور شادی و فصل بهار " حاجی فیروز " مشهور در میان اقوام فارس که با لباس قرمز و صورت سیاه پیشاپیش عید نوروز ، نغمه های شاد بهاری را در جلو خانه های مردم ترنم می کند در اصل " الهه قربانی " به نام " داموزی " سومریان است . (۴)
همچنین در میان بابلیها جشنی بوده است موسوم به "زاگموگ" که در سالهای حدود ۲۳۰ پیش از میلاد، در فصل اعتدال ربیعی، در یازده روز از اول ماه نیسان بر گزار می شده است.
این جشن به یاد و احترام " مردوک " بت بزرگ بابلیان در معبد " آزگیلا" واقع در شهر بابل برپا می شده است.
نوروز در میان فنیقیهای حوزه دریای مدیترانه، در میان یونان باستان، در آسیای صغیر، مندائیان (سامی زبانان عراق)، جزیرة العرب، مصر و آسیای میانه گرامی داشته می شد.
مراسم جشن نوروز در کتاب مشهور "سینوهه پزشک مخصوص فرعون " در سفر سینوهه و خدمتکار وی "کاپتا" به کشورهای امروزی خاورمیانه در حدود ۳۵۰۰ سال پیش نیز آمده است .
با
توجه به اینکه عده ای نوروز و جشنهای جنبی آن را جشن هایی صد در صد متعلق
به پارسیان می دانند و بعضی از این مراسم، بخصوص چهارشنبه سوری، بخاطر
اهمیت آتش در آن، حتی وابسته به دین زرتشت دانسته شده اما شواهد مختلف
نشاندهنده این مطلب هستند که این جشنها ، تاریخی به مراتب جلوتر از تعلق
این آیین به قوم "پارس" (به معنای قوم هندو-اروپایی مهاجری که در حدود سال
۱۰۰۰ قبل از میلاد به ایران آمدند) دارند و احتمالا" از مراسمی که قبل از
مهاجرت اقوام آریایی در این فلات مرسوم بوده سرچشمه می گیرند و چه بسا
اقوام سومری ، ایلامی، کاسی، گوتی ، لولوبی ، ماننا و دیگر اقوام باستانی
نیز آنها را جشن می گرفته اند.
منبع اطلاعات ما در مورد باورهای اقوام
هندو- ایرانی و بعدا" پارسی، در درجه اول قدیمترین قسمتهای اوستا و در حالت
دوم، مقایسه باورهای دیگر مردم هندو-اروپایی (بخصوص هندو-آریایی ها) با
باورهای پارسیان باستان است. ریگ ودا، قدیمیترین بخش وداهای هندو-آریایی،
یکی از بهترین منابع موجود برای پی بردن به اصول اعتقادی و جشنها و مراسم
اقوام (هندو-ایرانی) است.
در
اوستا، بخصوص در گاثاها و بقیه یسناها که قدیمی ترین بخش های این کتاب
هستند، هیچگاه صحبتی از نوروز و جشنهای وابسته به آن نشده است. مراسم
اوستایی اصولا" نیایشهایی به امشاسپندان مختلف و فره وشی ها هستند. یسناها
سرودهایی هستند که برای ستایش میترا، آناهیتا، ورونا، هوم، و دیگر
امشاسپندان نوشته شده اند که در جشنهای وابسته به آنها باید خوانده شوند
(کلمه های "جشن" و "یسنا" از یک ریشه هستند). در نتیجه، دربخشهای قدیم
اوستا ذکری از جشنهای نوروز، چهارشنبه سوری، سیزده بدر و یا حتی سده
نداریم. نخستین نشانه از نوروز در اوستا، در فرگرد دوم "ویدیودات" است که
در ضمن توضیح زندگی "ییم" (جمشید)، به دستور برگزاری نوروز نیز اشاره شده
(این روایت را فردوسی نیز ذکر می کند).
اما ویدیودات از اخیرترین بخش های اوستاست که به احتمال زیاد یا در دوران ساسانی نوشته شده و یا در آن دوران به طور کامل بازنویسی شده و بسیاری از باورهای زرتشتی ساسانی در این کتاب وارد شده است.
با نگاه به باورهای مندرج در ریگ ودا نیز اثری از مراسمی مانند جشنهای بالا نمی بینیم. جشن شروع سال در نزد این اقوام اهمیت زیادی نداشته و ذکر خاصی از برگزاری مراسم بخصوصی برای آن نمی کنند. همچنین در باورهای مردم نورستان افغانستان که تا صد سال قبل که به جبر مسلمان شدند، زیر نام "کافران" که به پرستش خدایان باستانی هندو-ایرانی ادامه می دادند، هیچ اثری از نوروز وجود ندارد، هرچند که جشنهای سنتی نزد این مردم کاملا" حفظ شده است.
اوستا کتاب دینی زرتشیان دستخوش تغییرات نسبتا زیادی در متن خود بسته به خواست سلاطین و حاکمان پارسی قبل از اسلام شده است ، چنانچه رسم خَویدوده یا خوهدوده نوعی پیوند ازدواج در پارس باستان بود که بین محارم (خواهر و برادر یا والدین و فرزندان) انجام می گرفت که در کتابهای پهلوی زرتشتی از اصول رستگاری دانسته شدهاست.
ترجمهٔ بخشی از پرسش ۳۷ از مینوی خرد:
«پرسید دانا مینوی خرد را که مردمان به چند راه و بهانهٔ کرفه به بهشت بیش رسند؟
مینوی خرد پاسخ کرد که:
………..
……… نهم آن که دوستی روان را خوهدوده کند…» (5)
به هر حال به احتمال زیاد ازدواج بین خویشان در پارس باستان مرسوم بوده و قدیمترین سند در مورد ازدواج با محارم مربوط به کمبوجیه پسر کوروش است که با دو خواهر خود رکسانا و آتوسا وصلت کرده و در کتاب تاریخی هردوت هم نقل شده است . (6) اما وارد کردن این رسم به متن کتاب دینی زرتشتیان (اوستا ) مطمئنا با فشار سلاطین و پادشاهان پارس و توسط کاهنان زرتشتی انجام شده است و در دین زرتشتی و اصل اوستا نبوده است .
چنانکه از تواریخ بر میآید، در عهد ساسانیان نیز نوروز ـ یعنی روز اول سال پارسی و نخستین روز فروردین ماه در اول فصل بهار نبود بلکه مانند عید فطر و عید اضحی ، آنچنانکه در میان مسلمانان مرسوم است ، در فصول مختلف سال خورشیدی می چرخید .
در سال یازدهم هجرت که مبدأ تاریخ یزدگردی و مصادف با جلوس یزدگرد پسر شهریار آخرین شاه ساسانی است، نوروز در شانزدهم حزیران رومی (ژوئن فرنگی) یعنی نزدیک به اول تابستان بود و از آن تاریخ به این طرف به تدریج هر چهار سال یک روز عقبتر افتاد تا در حدود سال ۳۹۲ هجری، نوروز به اول حمل رسید ـ در سال ۴۶۷ هجری ، نوروز در بیست و سوم برج حوت یعنی هفده روز به پایان زمستان مانده واقع بود ـ در این هنگام جلالالدین ملکشاه امپراتور ترک سلجوقی (۴۶۵-۴۸۵ هجری قمری) ترتیب تقویم جدید جلالی را بنا نهاد و نوروز را در روز اول بهار که موقع نجومی تحویل آفتاب به برج حمل است ـ قرار داده و ثابت نگاهداشت. بدین طریق که قرار شد در هر چهار سال یک بار سال را به ۳۶۶ روز بشمرند و پس از تکرار این عمل هفت بار یعنی پس از هفت مرتبه چهار سال (یا ۲۸ سال ( بار هشتم به جای اینکه سال چهارم را ۳۶۶ روز حساب کنند با سال پنجم (یعنی درواقع با سال سی و سوم از آغاز حمل) این کار را انجام بدهند و بدین ترتیب روی هم رفته سال جلالی نزدیکترین سالهای دنیا به سال خورشیدی حقیقی که ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۸ دقیقه و ۴۶ ثانیه است میشود. (۷)
علاوه بر جشن نوروز ، جشن دیگری نیز که به "مهرگان" مشهور است و در گذشته های دور و در پاییز بر گزار می شده است باز از طرف عده ایی به پارسیان نسبت داده میشود ، در حالی که این جشن نیز مبدا و منشأ بسیار قدیمی تر از بر گزاری این جشن توسط پارسیان در ایران دارد چنانچه "منوچهری دامغانی" شاعر معروف نیمه اول قرن پنجم هجری در مسمطی می گوید :
شاد باشید که جشن مهرگان آمد
بانگ و آوای درای کاروان آمد
کاروان مهرگان از "خزران " آمد
یا ز اقصای بلاد "چینیان" آمد
نه از این آمد ، بل نه از ان آمد
که ز فردوس برین وز آسمان آمد….
در این شعر "منوچهری" جشن مهرگان را بر آمده از میان "ترکان خزر" و یا از "بلاد چین" دانسته و در آخر می گوید شاید این جشن از بهشت برین آمده باشد!
جشن سال نو بهاری امروزه در بسیاری از کشورها از جمله در هندوستان از ۱۳ الی ۱۵ ماه آوریل (۲۴- ۲۶ فروردین ) برپا داشته می شود ، این جشن در تایلند ، برمه ، سریلانکا ، کامبوج و لائوس از روز اول ماه آپریل (۱۲ فروردین ) و به مدت ۳ روز جشن گرفته می شود ، آنها نام این جشن بهاری را " سونگ کران " می نامند .
ترکان اوغوز ( آذربایجان ، ترکیه ، تورکمنستان ، قبرس شمالی و ترکان شمال عراق ) به سال نو بهاری جشن اوغوز هم می گویند ؛ در افسانه های ترکان ، ترکان اوغوز پس از محاصره و گرفتاری 400 ساله در میان کوههای " ارگنه قون " در اوایل فصل بهار و در زمان زایش درختان و در هوای خوش بهاری ، کوه فلزی را شکافته و از این گرفتاری ۴۰۰ ساله رهایی می یابند که از آن تاریخ به بعد ترکان روزهای اوائل بهار را جشن می گیرند .
امروزه جشن سال نو بهاری یا نوروز علاوه بر اینکه در میان مردم و با حمایت کامل دولت و با شکوه تمام در جمهوری آذبایجان برپا داشته می شود در بین مردم ایران ، افغانستان، جمهوریهای آسیای میانه، ، غرب چین ، ترکیه ، عراق ، گرجستان ، اروپای شرقی و در بین مردم کشورهای آسیای دور نیز بر گزار میگردد.
نوروز در میان مردم آذربایجان جنوبی با نامهای "تزه ایل بایرامی" ، "بایرام" ، "یئنگی ایل" با مراسم خاص جشن گرفته میشود.
اصولا مردم آذربایجان جنوبی بخصوص مردم شهرهای اردبیل، خلخال ،خیاو (مشکین شهر)، گرمی، مغانشهر (پارساآباد) ، بیلسوار و دیگر مناطق مغان از نام "نوروز" برای مراسم سال نو استفاده نمی کنند ، "بایرام " ، "تزه ایل بایرامی " و " یئنگی ایل " مشهورترین و متداولترین نام برای " نوروز " در میان آنان است.
سفره "هفت سین " نوروزی هم از مراسماتی است که مثل مراسم عید نوروز ناسیونالیستهای فارس آنرا متعلق به خود می دانند و تفسیرهای گوناگون و بی مسمایی در تفسیر فلسفه " سین " های این سفره دارند ، از جمله اینکه گویا " هفت سین " اوائل و قبل از اسلام "هفت شین " بوده و در این سفره هفت ماده ای که حرف اول نامشان با شین شروع می شده از جمله شراب و شربت و شینهای دیگر گذاشته می شده که بعد از اسلام بخاطر حرام بودن شراب به هفت سین تبدیل شده و تفسیرهای از نوع آقای "محمد علی دادخواه" که اخیراً پژوهشی با عنوان "نوروز و فلسفه هفت سین" را به نگارش در آورده و در این باره مینویسد:
"عدد هفت برگزیده و مقدس است. در سفره نوروزی انتخاب این عدد بسیار قابل توجه است. ایرانیان باستان این عدد را با هفت امشاسپند یا هفت جاودانه مقدس ارتباط میدادند. در نجوم عدد هفت، خانه آرزوهاست و رسیدن به امیدها را در خانه هفتم نوید میدهند. علامه مجلسی میفرما ید: آسمان هفت طبقه و زمین هفت طبقه است و هفت ملک یا فرشته موکل برآنند و اگر موقع تحویل سال، هفت آیه از قرآن مجید را که باحرف سین شروع میشودبخوانند آنان را از آفات زمینی و آسمانی محفوظ میدارند." که هیچکدام از اینها نمی تواند علمی باشد و این در حالی است که در کشور افغانستان که همنژاد، همزبان و هم فرهنگ فارس زبانان ایران هستند در مراسم نوروزی بجای هفت سین ایرانی ، هفت میوه در سفره می چینند که به هیچوجه با هفت سین و یا هفت شین ایرانی ارتباطی ندارد .
در این باره محقق محترم جناب آقای ناصر منظوری تحقیقات ارزنده علمی و جالبی تحت عنوان : " منشاء برخی ترکیبهای عجیب در فارسی " انجام داده اند که مطالعه آنرا به عموم علاقمندان توصیه می کنیم :
(1)
General Assembly 23 February 2010
GA/10916
Department of Public Information • News and Media Division • New York
Sixty-fourth General Assembly
Plenary
71st Meeting (PM)
General Assembly Recognizes 21 March as International Day of Nowruz,
Also Changes to 23-24 March Dialogue on Financing for Development
……. The text was introduced by Azerbaijan’s representative, who said that, as a holiday celebrated in many parts of the world with themes important to all humanity, Nowruz encouraged intercultural dialogue and understanding. Speaking after the Assembly took action on the draft, the representative of Iran marked its adoption by quoting lines of the Persian poet Jalaluddin Rumi that expressed the holiday’s theme of rebirth “on our planet and in our souls”.
گزارش کامل سازمان ملل را در لینک پایین می بینید :
http://www.un.org/News/Press/docs/2010/ga10916.doc.htm
(2) روزنامه همشهری ۲۸ اسفند ۱۳۸۷ ص ۱۳
(۳) روزنامه همشهری ۲۱ اسفند ۱۳۸۷ ص ۱۳
(۴) روزنامه همشهری ۲۸ اسفند ۱۳۸۷ ص ۱۳
(۵) ویکی پدیا "خویدوده " http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AE%D9%88%DB%8C%D8%AF%D9%88%D8%AF%D9%87
6- ویکی پدیا : ازدواج کمبوجیه با رکسانا و آتوسا http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%85%D8%A8%D9%88%D8%AC%DB%8C%D9%87_%D8%AF%D9%88%D9%85
7- الف کاظمی پژوهشگر :
http://tarikhema.ir/ancient/1946/%D8%AC%D8%B4%D9%86-%D9%86%D9%88%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D9%85%D8%A7