+0 بَگَن (Bəyən)
کرکوک؛ مرگ غرور یک ملت
علی افسر شهبازی ( خوجالی)
اخباری که از کرکوک منتشر میشود بسیار خطرناک و سنگین است، آدمی با شنیدن این خبر از خود متنفر میشود، به تحلیل هایش میخندد و به فضای مجازی که در آن به سر و صورت هم میزدند نفرین میکند؛ راستی اینجا چه خبر است؟ارمنستان در قره باغ جولان میدهد و بصورت مطلق ان خاک را از آن خود میداند.روسها در چچن هر جنبنده ای را سر میبرند، در افغانستان ژنرال دوستم در حصر قرار میگیرد ، در ترکستان شرقی آن فجایع مخوف صورت میگیرد و ما در فضای مجازی غوطه میخوریم و ترکیه در درون مشکلاتش بر روی پل بحران حرکت میکند و طبیعی ست که در این سردر گمی جوان ترک کرکوک با حسرت، کردهایی را در شهر خود ببیند که بر بالای تیر برق های شهر، پرچم خود را نصب میکند و او ناچار است که فقط نگاه کند و باید هم با مرگ غرورش خود نیز بمیرد.
زمانی که ترکیه مقتدرانه جمهوری ترک قبرس را حفاظت کرد شاید خیلی ها معنی این را نمیدانستند ، یا اتفاقاتی که در افغانستان افتاد و ترکیه مثل یک کوه پشت سر آنها ایستاد خیلی توجه مارا جلب نکرد و زمانی که کردها به امید یک رفراندم احتمالی در کرکوک کردهای زیادی را به آن شهر کوچ میدادند ترکیه در مقابل این اتفاق ایستاد؛ ما باز هم نفهمیدیم ولی امروز که ترکیه را در مشکلات تزریقی درگیر کردند و با استفاده از این خلع، کردها در مقابل نگاههای شرمگین ترکمنها در شهرشان پرچم برافراشتند و ما تازه فهمیدیم که ای کاش ترکیه .....
مدتها میگفتیم ایکاش فاجعه ی اورمو دیگر برای ما تکرار نشود ولی در خوجالی تکرار شد و بعد گفتیم ایکاش خوجالی در جای دیگر برای ما تکرار نشود ولی در بین ترکمنهای سوریه اتفاق افتاد و اکنون نیز دارد در کرکوک اتفاق میفتد و فردا نیز در اورمیه...
من نمیدانم وقتی یک جوان ترکمن همراه همسرش از کنار کردی رد میشود که بر بالای تیر برق پرچم ترور را نصب میکند چه حسی به او دست میدهد؟ سخت است آب دهانت را از میان اینهمه بغض به داخل بفرستی.سخت است صحبتی را که با همسرت داشتی ادامه بدهی حتما باید سکوت کنی، خجالت بکشی و بر مردانگیت شک کنی.چه میشود برادر، تو هم تقصیر نداری، تنهایی، از بیرون حمایت نمیشوی.اصلا بگذار راحت بگویم ما ملت خوشبختی نیستیم ما با کلمه ی "غیرت" در غرور کاذب گیر کرده ایم در صورتی که شهر تو اشغال شده و به زودی فاجعه ای را در شهر تو شاهد خواهیم بود ولی هنوز من حتی از "نوشتن" برای تو میترسم و باز هم فکر میکنم "ترک با غیرت" هستم.
برادر اگر ترکیه به ثبات نرسد و سایه ی ترس او بر منطقه حاکم نشود تو برای ما خوجالی دیگری خواهی شد ولی برای من آن روز مهم نیست من در این فکرم که امروز در مورد اشغال شهرت با همسرت چه صحبتی کردی؟
دیروز یکی از نزدیکانم بهم گفت اگر فردا ببینیم کردی، کلاشینکف بر دوش در اورمیه پرچم خود را نصب می کند چه عکس العملی از خود نشان میدهم؟ گفتم هیسسسس... دوستانمان میشنوند و میگویند شما خائن هستید و با این حرفها به کردها اعتماد به نفس میدهید....فعلا چیزی نگو ...فعلا چیزی نگو تا....
1396/1/9
کرکوک؛ مرگ غرور یک ملت
علی افسر شهبازی ( خوجالی)
اخباری که از کرکوک منتشر میشود بسیار خطرناک و سنگین است، آدمی با شنیدن این خبر از خود متنفر میشود، به تحلیل هایش میخندد و به فضای مجازی که در آن به سر و صورت هم میزدند نفرین میکند؛ راستی اینجا چه خبر است؟ارمنستان در قره باغ جولان میدهد و بصورت مطلق ان خاک را از آن خود میداند.روسها در چچن هر جنبنده ای را سر میبرند، در افغانستان ژنرال دوستم در حصر قرار میگیرد ، در ترکستان شرقی آن فجایع مخوف صورت میگیرد و ما در فضای مجازی غوطه میخوریم و ترکیه در درون مشکلاتش بر روی پل بحران حرکت میکند و طبیعی ست که در این سردر گمی جوان ترک کرکوک با حسرت، کردهایی را در شهر خود ببیند که بر بالای تیر برق های شهر، پرچم خود را نصب میکند و او ناچار است که فقط نگاه کند و باید هم با مرگ غرورش خود نیز بمیرد.
زمانی که ترکیه مقتدرانه جمهوری ترک قبرس را حفاظت کرد شاید خیلی ها معنی این را نمیدانستند ، یا اتفاقاتی که در افغانستان افتاد و ترکیه مثل یک کوه پشت سر آنها ایستاد خیلی توجه مارا جلب نکرد و زمانی که کردها به امید یک رفراندم احتمالی در کرکوک کردهای زیادی را به آن شهر کوچ میدادند ترکیه در مقابل این اتفاق ایستاد؛ ما باز هم نفهمیدیم ولی امروز که ترکیه را در مشکلات تزریقی درگیر کردند و با استفاده از این خلع، کردها در مقابل نگاههای شرمگین ترکمنها در شهرشان پرچم برافراشتند و ما تازه فهمیدیم که ای کاش ترکیه .....
مدتها میگفتیم ایکاش فاجعه ی اورمو دیگر برای ما تکرار نشود ولی در خوجالی تکرار شد و بعد گفتیم ایکاش خوجالی در جای دیگر برای ما تکرار نشود ولی در بین ترکمنهای سوریه اتفاق افتاد و اکنون نیز دارد در کرکوک اتفاق میفتد و فردا نیز در اورمیه...
من نمیدانم وقتی یک جوان ترکمن همراه همسرش از کنار کردی رد میشود که بر بالای تیر برق پرچم ترور را نصب میکند چه حسی به او دست میدهد؟ سخت است آب دهانت را از میان اینهمه بغض به داخل بفرستی.سخت است صحبتی را که با همسرت داشتی ادامه بدهی حتما باید سکوت کنی، خجالت بکشی و بر مردانگیت شک کنی.چه میشود برادر، تو هم تقصیر نداری، تنهایی، از بیرون حمایت نمیشوی.اصلا بگذار راحت بگویم ما ملت خوشبختی نیستیم ما با کلمه ی "غیرت" در غرور کاذب گیر کرده ایم در صورتی که شهر تو اشغال شده و به زودی فاجعه ای را در شهر تو شاهد خواهیم بود ولی هنوز من حتی از "نوشتن" برای تو میترسم و باز هم فکر میکنم "ترک با غیرت" هستم.
برادر اگر ترکیه به ثبات نرسد و سایه ی ترس او بر منطقه حاکم نشود تو برای ما خوجالی دیگری خواهی شد ولی برای من آن روز مهم نیست من در این فکرم که امروز در مورد اشغال شهرت با همسرت چه صحبتی کردی؟
دیروز یکی از نزدیکانم بهم گفت اگر فردا ببینیم کردی، کلاشینکف بر دوش در اورمیه پرچم خود را نصب می کند چه عکس العملی از خود نشان میدهم؟ گفتم هیسسسس... دوستانمان میشنوند و میگویند شما خائن هستید و با این حرفها به کردها اعتماد به نفس میدهید....فعلا چیزی نگو ...فعلا چیزی نگو تا....
1396/1/9