در ایران شایع شده بود که ترکها ادبیات ندارند!
شادروان دکتر جواد هیئت : از کتاب " خاطرات من
و پدرم "
در استانبول ضمن تحصیل پزشکی، دوستانی از همکلاسیها پیدا کردم که اغلب تاریخ و ادبیات را خیلی خوب میدانستند. در حالی که در ایران بهتاریخ و ادبیات اهمیّت داده نمیشد. من هم در آنجا بهتاریخ و ادبیات علاقهمندشدم. در ایران شایع شده بود که ترکها ادبیات ندارند. در تاریخ هم فقط از ترکتازی و کشت و کشتار ترکان صحبت میشد و اغلب اوقات ترکها را با مغولها قاطی میکردند. در مورد ترکهای ایران بهویژه آذربایجانیها هم میگفتند:«شما تُرک نیستید. تُرکی را مغولها بهشما تحمیل کردهاند. بنابراین زبان تُرکی زبان تحمیلی است و شما باید ترکی را رها کنید و با زبان شیرین فارسی صحبت کنید!»
اگرچه من بهواسطه پدرم از حقایق تاریخی و سیاست ملّیگرایی افراطی آریایی وپان فارسیزم آگاه بودم، معهذا اطلاعات تاریخی کافی در مورد تاریخ تُرکان نداشتم .
من در استانبول تا حدودی که درسهای پزشکیام اجازه میداد تاریخ و ادبیات تُرک را یاد میگرفتم... در ترکیهیِ عثمانی، سه نوع ادبیات بهوجود آمده است. یکی ادبیات دیوانی مخصوص دربار و طبقه حاکمه و تحصیلکردهها و از قرن سیزده میلادی شروع شدهبود.دوم ادبیات عامیانه و یا خلق ادبیاتی که معادل عاشقهای آذربایجانی است.
در ادبیات عامیانه وزن حاکم بر شعر، وزن هجایی است. وزن هجایی وزن قدیم شعر تُرکی است. سوم ادبیات صوفیانه و یا عرفانی است. در ادبیات تُرکیِ اواخر قرن نوزده و تمامیِ قرن بیستم مضامین و فرم شعر عوض شده و بهجای گل و بلبل، اشعار میهنی و ملّی مدِ روز شده است.
در ترکیه از طرف دولت و دانشگاه هیچ برنامهای برای تبلیغ تُرکی و یا دادن آگاهی درباره تاریخ و ادبیات ترکان برای ما در نظر گرفته نشده بود و حتی برنامه تدریس زبان ترکی هم نداشتیم. دانشجویان ایرانی مجبور نبودند قبلاَامتحان زبان ترکی را بدهند. من بیش از 5 سال در استانبول ماندم و دوستان خوبی از تُرکان و ایرانیها پیدا کردم.