ترکان زیبا روی و بخشنده و سیاه نمایی نژادپرستان وامانده
حسن راشدی : 8 مرداد 1396
امروزه گاهی در شبکه های اجتماعی به شانتاژها و کج اندیشی های شوونیسم وامانده و نژادپرستان آریایی کوروش پیغمبر برخورد می کنیم که برای تحقیر ترکان دست به هر کار خفت باری زده ترکان اصیل را زشترو و بد قیافه نشان داده ، ترکان آذربایجان و دیگر ترکان ایران را نه ترکان اصیل بلکه ترک شدگانی معرفی می کنند که اصلیت فارسی و یا تاتی ( باصطلاح آذری) داشته و به زور شمشیر امپراتوران و سلاطین ترک، فقط زبانشان ترکی شده است و به همین خاطر ترکان آذربایجان و به طور کلّی ترکان ایران زیبا روی هستند !
این ادعا در حالی است که بنا به شواهد تاریخی بی خدشه و موثق ، امپراتوران و سلاطین ترک که حاکمیت 1000 ساله مستمر بر ایران امروزی و بسیاری از کشورهای همجوار تا زمان قاجار را بعد از حاکمیت اسلام به عهده داشتند نه تنها اجباری بر یادگیری زبان ترکی بر مردمان غیر ترک زیر حاکمیت خود نداشتند بلکه آنها مشوق زبان فارسی با بذل و بخشش و دادن انعام و اطعام به شعرای فارسی گوی هم بوده اند که موضوع این بذل و بخششهای سلاطین ترک در اغلب دیوانهای شعرای فارسی گوی آمده است.
از طرف دیگر، اگر سلاطین ترک ، زبان مردم آذربایجان را به زور شمشیر و یا به هر وسیله دیگر ترکی کردند چرا زبان فارسهای امروزی را با همان قدرت شمشیر و وسیله دیگر ترکی نکردند؟!
امپراتوران و سلاطین ترک نه تنها حاکمیت آذربایجان تاریخی از دربند ( دمیر قاپی) در داغستان روسیه امروزی در شمال ، تا ساوه و همدان و اراک در جنوب را به عهده داشتند ، بلکه تمام شهرهای فارس نشین امروز چون مشهد، کرمان ، نیشابور ، اصفهان و شیراز و دیگر شهرهای گیلک و طبری ( مازندرانی) و کُرد و لُر و بلوچزبان و غیره را هم در حاکمیت خود داشتند ، پس چرا زبان آنها را ترکی نکردند؟!
سلجوقیان ترک 134 سال و صفویان ترک 129 سال شهر اصفهان را پایتخت خود قرار دادند، اما زبان مردم اصفهان ترکی نشد! این در حالی است که هیچکدام از شهرهای آذربایجان تاریخی ( اگر تهران را از شهرهای آذربایجان تاریخی به حساب نیاوریم ) حتی 100 سال مستمر پایتخت سلاطین ترک نبوده است!
برعکس ادعای نژادپرستان آریایی ، ترکان نه تنها زشت رو نبوده اند بلکه شاعران فارسی گوی و مورخین فارسی نویس ده قرن گذشته ایران آنچنان در مورد زیبا رویی، صداقت ، دانایی، حکمت، روشن ضمیری ، خردمندی ، آزادمردی ، ظلم ستیزی ، خوش اخلاقی، بزرگ منشی، جوانمردی و به صورت کلی صفات نیک ترکان یاد کرده اند که در دیوان این شاعران کلمه ترک در معنی مجازی به جای " حوری بهشتی ، زیبا رویی ، خورشید تابان ، صورت درخشنده ، ماه تابان ، عالم و دانا ، بخشنده و مهربان و به صورت کلی کلیه معانی و صفات مثبت و خوب انسانها به کار گرفته شده است . حکیم نظامی گنجوی شاعر قرن ششم هجری در موضوع ستایش سخن و حکمت و اندرز میگوید :
تُرکیام را در این حبش نخرند لاجرم دوغبای خوش نخورند [1]
در این بیت منظور نظامی از " ترکیام " سخنان حکیمانه ، روشنگرانه و خردمندانه است که گلهمند است در اجتماعی که تاریکی فکر ( حبش ) بر آن حاکم است این سخنان خریداری ندارد .
نظامی گنجوی آنچنان شیفته زیبایی و صفات نیک ترکان است که در قصیده " سلطان کعبه " ، خاتم الانبیاء حضرت محمد (ص) را " تُرک تازی اندام " خطاب می کند که در این تشبیه " ترک " در معنای مجازی به تمام زیبایی ظاهری و باطنی انسان نیکی اطلاق شده که پاک ترین و محبوب ترین فرستاده خدا می تواند داشته باشد :
تُرکی است تازی اندام کز بهر دلستانی بر عارض سپیدش خال سیه ز عنبر
یا رب بود که گردد چشم و دل نظامی از دیدن جمالش پیش از اجل منّور
مولانا مولوی رومی هم در دیوان شمس بارها از کلمه " تُرک " در معنای واقعی و مجازی استفاده کرده است .
چه رومی چهرگان دارم چه ترکان نهان دارم
چه عیب است ار هلاوو را نمیدانم نمیدانم
رها کن حرف هندو را ببین ترکان معنی را
من آن تُرکم که هندو را نمیدانم نمیدانم
سعدی شیرازی شاعر قرن هفتم هم در غزلیات خود از دیگر شاعران فارسی گوی عقب نمانده از کلمه تُرک در چنین ترکیباتی به کرّات استفاده می کند :
زین سبب خلق جهانند مرید سخنم که ریاضت کش محراب دو ابروی توام
تو مپندار کز این در به ملامت بروم که گرم تیغ زنی بنده بازوی توام
سعدی از پرده عشاق چه خوش میگوید تُرک من پرده برانداز که هندوی توام
بکار گیری کلمه " ترک " بجای زیبارویی در یکی از ابیات شعر حافظ شیرازی شاعر قرن هشتم هجری، مشهور و زبانزد خاص و عام هر ایرانی و فارس دان است :
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا
حافظ در غزلیات دیگرش به کرّات از کلمه تُرک به جای زیبارویی و درخشندگی استفاده کرده است :
آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت
آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چهها رفت
انوری شاعر فارسی گوی قرن ششم هجری (583 هجری) هم میگوید :
تُرکِ من ای من سگِ هندوی تو دورم از رویِ تو دور از روی تو
بر لبِ و چشمت نهادم دین و دل هر دو بر طاقِ خمِ ابروی تو
حمدالله مستوفی مورخ قرن هشتم ( 740 هجری قمری) در هرجا به مردم زیبا روی می رسد آنها را ترکوش می نامد .وی در مورد شهر فرخار که هم اکنون از شهرهای کشور تاجیکستان به حساب می آید ودر مرز افغانستان قرار دارد و زبان مردم آن ترکی ازبکی است در کتاب " نزهت القلوب " می نویسد:
فرخار : " مملکتی است از اقلیم ششم و ولایات و توابع بسیار دارد و اهل آنجا در حُسن و خوبی صورت درجه کمال دارند ، در حق ایشان گفته اند - بیت:
همه جور من از فرخاریان است که مارا هم همی باید کشیدن
گنه فرخاریان را نیز هم نیست بگویم گر تو بتوانی شنیدن
خدایا این بلا و فتنه از توست ولیکن کس نمی یارد چخیدن
لب
و دندان آن ترکان چون ماه بدین
خوبی نبایست آفریدن" [2]
کشمیر : " شهر بزرگ است از اقلیم سیّم و بارو خندق عظیم دارد و ولایت
بسیار. اقلیم سیّم و چهارم از توابع اوست و مردم آنجا چون با ترک آمیخته
شدند حُسن صورت دارند و به غلبه حسن و فرط ملاحت مشهورند ."
مراغه : "تومان مراغه چهار شهر است، مراغه، بسوی ، دهخوارگان و نیلان .
مراغه از اقلیم چهارم است ...سراجون، نیاجون،درجرود، گاودول،
،بهستان،انگوران و لاوران از توابع اوست؛ مردمش سفیدچهره و ترک وش می باشند
و بیشتر بر مذهب حنفی می باشند."
و این در حالی است که در هیچکدام از دیوان شعرای فارسی گوی در مورد زیبا رویی و خوش سیما بودن مردم فارس و یا تاجیک سخنی به میان نیامده است. در این دیوانها بیشتر، از سیمای هندوان و هندو سخن رفته که در معنای واقعی اشاره به تیرگی و رنگ انسان سیاه چهره و در معنای مجازی بجای بردگی ، غلامی، تباهی و کلا در معنای منفی در مقابل معنای مثبت "ترک " به کار گرفته شده است!