یوردداش yurddaş

بو بلاگ آذربایجانلیلارین و ایراندا یاشایان باشقا تورکلرین دیل ، تاریخ ، مدنیت ، فولکلور و انسانی حاقلاری ساحه سینده چالیشیر .

چرا فارسهای افراطی، ترکان آذربایجان را تجریه طلب می نامند؟

+0 بَگَن (Bəyən)
نسبی گرایی اخلاقی و شوونیسم فرهنگی • صدانت

                     چرا فارسهای افراطی، ترکان آذربایجان را تجریه طلب می نامند؟

                                           حسن راشدی:  19 خرداد 1399

یکی از بهانه های شوونیستها بر تجزیه طلب نامیدن ترکان کشور  و عصبانیت آنها از دست اکثر مردم آذربایجان و دیگر ترکهای ایران ، تمایل بیشتر این مردم به تماشای برنامه های کانالهای ماهواره ای تلویزیونی جمهوری آذربایجان و ترکیه و عدم  تمایل آنها به تماشای برنامه های ماهواره ای تلویزیونهای فارسی زبان معروف به تلویزیونهای لوس آنجلسی است.

         این قبیل افراد از اینکه بسیاری از ترکهای ایران بر عکس فارسها که مثلا سریالهای تلویزیونهای لوس آنجلسی را می بینند ، سریالهای کانالهای ترکیه را تماشا می کنند و مسابقات موسیقی عاشقهای آذربایجان را از کانالهای تلویزیون جمهوری آذربایجان دنبال می کنند عصبانی هستند و این نوع تمایل را گرایش به پان تورکیسم تعبیر می کنند ، غافل از اینکه برنامه های تلویزیونهای ترکیه به لحاظ کیفیت و نزدیکی زبان ، فولکلور و آداب و سنن آنها به ترکان آذربایجان و برنامه های تلویزیونی جمهوری آذربایجان به لحاظ مشترکات  تباری ، زبانی ، فرهنگی ، تاریخی دینی و مذهبی و ارزشهای معنوی مشترک دیگر ،  و از اینکه آنچیزی که برای مردم آذربایجان جنوبی عزیز و محترم است برای مردم آذربایجان شمالی هم عزیز و محترم است و مردم هر دو سوی آراز ( ارس )  دارای احساس مشترک در کلیه زمینه ها ی معنوی هستند و کلیه آداب و رسوم  و حافظه تاریخی مردم هردو آذربایجان یکی است و فقط مرزهای سیاسی هست که آنها را از هم جدا  ساخته است و در تماشای برنامه های تلویزیونی هم این مرزها در نوردیده است ، طبعا تمایل بیشتری دارند بجای تماشای برنامه های ماهواره ای و غیر ماهواره ای فارسی زبان که در آن به شکلهای آشکار و نیمه پنهان  زبان ، فرهنگ ، هویت و شخصیت ترکان را به سخره می گیرند ، برنامه های تلویزیونهایی را تماشا کنند که به شخصیت مردم ، زبان و فرهنگ ،فولکلور ، افسانه ،  تاریخ ، آداب و رسوم ، شعرا ، نویسندگان  و شخصیتهای تاریخی و ادبی آنها ارزش و اعتبار می دهد ؛‌ شاید کافی باشد که گفته شود تعداد  میادین ، خیابانها و سالنهای فرهنگی - هنری که در شهر باکو به نام استاد شهریار نامگذاری شده چندین برابر آن در ایران است و جشنواره هایی جهانی که برای موسیقی عاشیقها و موسیقی مقامی آذربایجان گذاشته می شود دل هر آذربایجانی را به وجد می آورد و مجسمه شاه اسماعیل صفوی این سردار بزرگ تاریخ و سلطان و شاعر نکته پرداز  که دیوان شعر ترکی وی  نشان دهنده احساس رقیق این سردار علاوه بر سلطان و حاکم بودن وی است در میادین این شهر به هر آذربایجانی غرور می دهد .

       طبیعی است نبود نمادهایی از ارزش مثبت زبان و فرهنگ ، ترانه و موسیقی فاخر ، شعر و داستان ، حماسه  و رمان ، فیلم و تئاتر و …. به زبان ترکی آذربایجانی و عدم شناسایی و معرفی شاعر ، نویسنده ، هنرمند ، محقق ، پژوهشگر و شخصیتهای دیگر در زمینه های مختلف مربوط به تاریخ ،‌موسیقی ، هنر ، ادبیات و فرهنگ ترکان در تلویزیونهای داخلی ، ترکان کشور را به دیدن کانالهایی سوق می دهد که به داشته های معنوی آنها ارزش می گذارند و بر آنها می بالند . 

       با توجه به آنچیزی که آورده شد اگر فارسها با تحصیل به زبان خود در مدارس و دانشگاهها ، داشتن مطبوعات و رادیو و تلویزیون به زبان فارسی و علاقه به زبان و فرهنگ و موسیقی و افتخارات تاریخی  و رسمیت دادن زبان خود در کشور در همه زمینه ها ، داشتن رابطه دوستی با افغانستان و تاجیکستان همزبان خود ، تلاش برای ایجاد کانال تلویزیونی مشترک سه کشور فارسی زبان  و آرزوی توفیق و توسعه برای این کشورها ایران را تجزیه کرده باشند  آنموقع می توان از ترکان بیش از ۳۲ میلیون نفری ایران هم انتظار داشت که با داشتن حافظه تاریخی حاکمیت ۱۰۰۰ ساله بعد از اسلام بر ایران و دادن جانها و ریختن خونهای بزرگمردان تاریخی خود برای حفاظت این کشور از دشمنان ، در صورت داشتن همان امتیازاتی که فارسها در کشور دارند ،‌ کشور را تجزیه کنند!

     در غیر این صورت ، ادعای  عده ای تمامیت خواه و برتری طلب مبنی بر تجزیه طلب و پان تورکیست نامیدن ترکان آذربایجان که با فعالیت مدنی خود خواستار برخورداری از حقوقی همچون حقوق  همکشوری‌های فارس زبان هستند ، ادعایی نابخردانه  و ناشی از تفکرات پان فارسیستی و شوونیستی و بی اعتقادی آنان  بر ابتدایی ترین حقوق انسانی ترکها و ملل و اقوام غیر فارس دیگر در ایران است.