
آردینی اوخو - ادامه
رئیس جمهور ترکیه ( تورک) رئیس جمهور ازبکستان ( تورک)
رئیس جمهور هندوستان ( همنژاد فارس) رئیس جمهور تاجیکستان ( همنژاد و همزبان فارس)
آیا چهره ترکان زشت و صورت تاجیکان ( فارسها ) زیبا بوده است ؟
حسن راشدی: 18 شهریور 1403
افراطیون فارس که هیچگونه حق و حقوق تحصیلی به زبان غیر فارسها در ایران ، بخصوص به ترکانی که بنا با اقرار وزیر امور خارجه سابق ایران دکتر علی اکبر صالحی در 28 دی ماه 1390 در آنکارا ، حداقل 40% از جمعیت کشور را تشکیل می دهند، قائل نیستند ؛ ترکان ایران را نه ترکان اصیل بلکه ترک شدگانی می نامند که زبان آنها به زور و یا به حمایت سلاطین ترکی که بعد از اسلام و به مدت هزار سال بر ایران حاکمیت داشته اند ترکی شده و زبان قدیمی آنها که بنا به تئوری کسروی باصطلاح "آذری" از نوع غیر ترکی بوده را از بین برده است! آنها ادعاهای خودرا بر این دو موضوع استوار می دانند :
1- تئوری " زبان آذری" کسروی و موجود بودن چند روستای غیر ترک در مناطق مختلف آذربایحان از جمله در اطراف مرند ، خلخال و اهر که بر این اساس ادعا میکنند زبان قدیمی و بومی مردم آذربایجان غیر ترکی بوده ، زیرا اهالی این چند روستا به زبان غیر ترکی صحبت می کنند.
2 -متفاوت و زیبا روی بودن سیمای مردم آذربایجان در مقایسه با ترکان آسیای میانه.
گرچه بومی و یا مهاجر بودن زبانی در منطقه ای تاثیری درکم و زیاد بودن حقوق زبانی و بهره مندی و یا بی بهره شدن آنها از حق تحصیل به زبان مادری در آن منطقه ندارد و اساس حق و حقوق انسانها بر محوریت وجودی انسانها استوار است و ترکان امروزی آذربایجان و دیگر نقاط ایران چه ترکان بومی و از نسل سومرهای های 7000 ساله ایران بوده و یا مهاجرانی باشند که در قالب امپراتوران و سلاطین ترک فاتح از آسیای میانه و از هزار سال پیش به آذربایحان آمده باشند و یا حتی به تعبیر افراطیون فارس آذریهایی باشند که بعدا ترک زبان شده باشند ، آنها به نسبت جمعیت خود که کمتر از فارسها در ایران نیست در تمام زمینهها از جمله تحصیل به زبان ترکی از اول ابتدایی تا پایان دانشگاه حقوق زبانی و فرهنگی مساوی با فارس زبانان داشته و در دیگر زمینه ها از جمله اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی و ... حقوق برابر با فارسیان در ایران دارند. ضمنا ترکی بودن زبان مردم آذربایجان و دیگر نقاط ایران از دو حال خارج نیست :
1- این زبان از7000 سال پیش و از زمان سومریان که بنیان گذاران اولین تمدن بشری هستند و اعقاب آنها به مردم ترک ایران به ارث رسیده است که اسناد زیادی در این مورد موجود است و ترکانی هم که سال 700 قبل از میلاد ، 400 بعد از میلاد و بعد از اسلام و در ترکیب امپراتوران غزنوی، سلجوقی ، خوارزمشاهی و .... به این سرزمین آمدهاند به همزبانان قبلی خود پیوسته و زبان ترکی آذربایجان و آناتولی را پدید آوردهاند
2- این زبان، زبان ترکانی است که بعداٌ و بقول احمد کسروی و کسرویستها از زمان غزنویها، سلجوقیها ، خوارزمشاهی ها و. . . با جمعیت انبوه به آذربایجان ، آناتولی و دیگر مناطق ایران آمده و اکثریت مطلق جمعیت این مناطق را تشکیل داده اند و اگر اقلیت غیر ترکی هم در میانشان بوده با اکثریت بودن ترکان و ازدواجهای متقابل در طول سالیان دراز و چند قرن گذشته این اقلیتها بدون زور و اجبار و به اقتضای زمان و مکان در میان ترکان جذب شده اند ، که در هر دو حال اینها ترکانی هستند که بعد از حاکمیت اسلام به مدت هزار سال مستمر از چین تا قلب اروپا را با تدبیر و کاردانی و سیاستمداری خردمندانه ، زیر حاکمیت و اداره خود داشتند و آذریهای ترک شده هم نیستند ، چه اگر آذریهای آقای کسروی در آذربایجان اکثریت می بودند و ترکان مهاجر در اقلیت ، باید مهاجرین ترک در داخل بومیان باصطلاح آذری مستحیل می شدند و زبان مردم کنونی آذربایجان هم زبان آذری مورد ادعای آقای کسروی می شد نه زبان ترکی آذربایجان ! چرا که بنا به گواهی تاریخ ،امپراتوران و سلاطین ترک در زمان حاکمیت هزار ساله خود بر ایران و دیگر نقاط وسیع آسیا و اروپا هیچ تحرکی در جهت تحمیل زبان ترکی خود به مردم غیر همزبان نداشته برعکس در رونق زبان فارسی در ایران و هند و دیگر مناطق تحت امپراتوری خود نقش اساسی داشتند ، زیرا فارسها به آنچه که به عنوان میراث ادبی فارسی چند قرن گذشته افتخار می کنند، همه در زمان امپراتوری هزار ساله ترکان بر ایران آفریده شده است نه در زمان حاکمیت ساسانیان و هخامنشیان همزبان خود در ایران. ..بقیه
آمریکا و اتحادیه اروپا در پی ایجاد نماینده ای به نام «ارمنستان» در ماورای قفقاز...!
✍️ بعد از اینکه نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان تصمیم به قطع قراردادهای امنیتی و نظامی با روسیه گرفت و به طرف غرب گرایش پیدا کرد، روسیه به شدت از این گرایش عصبانی شده و از آمدن نیروهای سیاسی - نظامی اروپایی و آمریکایی به ارمنستان که دخالت در حوزه سیاسی روسیه به حساب میآمد نگران گردید.
با چنین تصمیمی که پاشینیان گرفته تصور میرود روسیه به شکلی، زهر خودرا بر ارمنستان بریزد!
اکنون آمریکا و اروپا با درک این مسئله و خطر مجازات ارمنستان به وسیله روسیه که هزینه این مجازات و تنبیه هم کم نخواهد بود به احتمال زیاد به ارمنستان توصیه کرده اند که روسیه را از گرایش شدید خود به اروپا و آمریکا نترساند و رفتار سیاسی خودرا طوری تنظیم کند که روسیه در فضای سیاسی، عدم رویارویی با ارمنستان را در پیش بگیرد تا مراحل همگامی ارمنستان با اروپا، آمریکا و حضور مستشاران و قوای نظامی ناتو، بخصوص نیروهای آمریکایی و فرانسوی در ارمنستان، بدون هزینه تکمیل گردد!
ایران هم که تا چندی پیش از باز شدن دالان «زنگه زور» سخت نگران بود و این دالان را دالان ناتو می نامید و حرکت کامیونها و قطارهای باری ناتو در این دالان را خطر جدی می شمرد، اکنون از حضور اعضای اصلی ناتو یعنی آمریکا و فرانسه و دیگر اعضاء این اتحادیه در مرز خود یعنی در ارمنستان و حتی در منطقه سیونیک یا همان زنگه زور نگرانی چندانی از خود نشان نمی دهد، گو اینکه آمریکایی که قرار است در بیخ گوش ایران مستقر شود و احتمالا پایگاه هم بزند همان آمریکایی نیست که اعلام می کند در صورت حمله ایران به اسرائیل در تلافی به حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق، بر علیه ایران اقدام جدّی خواهد کرد!
ظاهرا دوستی ایران با ارمنستان و قانع شدن ایران توسط ارمنستان که آمریکا و فرانسه منافع مشترکی با ایران در ارمنستان دارند، ایران را به این باور رسانده که آمریکا دو رو دارد، یک رو، دشمنی با ایران و روی دیگر دوستی با ایران...؟!!
حسن راشدی:
شنبه، 15 اردیبهشت ١۴٠٣
رقص آذربایجانی و کینه ایرانشهری!
ایرانشهریهایی که عقده خودبزرگ بینی دارند و در توهم نژاد آریایی، با «ذهن عقب مانده، مغز پوسیده و دل پرکینه » شب را به صبح می رسانند و چشم دیدن هنر دیگر ملل و اقوام ، بخصوص توانائیهای تورکها در زمینه های مختلف را به معنای عام آن ندارند، رقصِ پر تحرک، زیبا و هنرمندانه تورکان آذربایجان را که در هر نوع آن معنا و مفهوم خاص به بیننده منتقل میشود و قابل قیاس با «رقص بابا کرم» آنها نیست به ملل و اقوام دیگر قفقاز نسبت میدهند، در حالی که هر کدام از این رقصها برگرفته از زوایای زندگی پرتحرک تورکان و مهارت آنها در مقابله با دشمنان در میادین جنگ و مبارزه ، در هنگام جشن و سرور و عروسی، در زمان استراحت و تلطیف فکر و ذهن و دیگر مراحل زندگی بوده و دارای معانی و مفاهیم خاص است.
« در اثری که که به وسیله ابوالفرج ، مؤلف قرن سیزده میلادی [حدود هشتصد سال پیش] به زبان سُریانی نوشته شده شرح عروسی سلطان طغرل بیگ [سلجوقی] اولین نوه پسری سلجوق با دختر خلیفه بغداد [در هزار سال پیش ] آمده است.
وی ضمن شرح مراسم عروسی ، رقص ترکی را توصیف می کند که در آن «ترکان در حال رقص گاه می نشینند و گاه بر میخیزند». بر اساس کلیه شواهد، این رقص همانی است که در روسیه به عنوان پلیاسکاف پریزیادکو ( pliaskov prisiadkou ) نامیده می شود و روسها به احتمال قریب به یقین آنرا از ترکها آموخته اند.»
(و . بارتولد، تاریخ ترکهای آسیای میانه ، ترجمه دکتر غفار حسینی ص: 126 انتشارات توس، سال 1376) تهران
حال، چرا ایرانشهریها که مانقوردهای خودمان هم با آنها همنوا می شوند از چنین هنر دل انگیز و زیبای تورکان آذربایجان رنج می برند ، در فلسفه نبود چنین فرازهای زیبا، پر تحرک و شور انگیز در رقص و موسیقی آنها و غلیان حس حسادت و دشمنی« از ذهن عقب مانده، مغز پوسیده و دل پرکینه» آنها نسبت به داشته ها و ثروت معنوی تورکان است!
حسن راشدی :
پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403
«اورمو گؤلو جان وئریر...!»
مرگ نه چندان دور دریاچه اورمیه و فاجعه ای دهشتناک که نزدیک است!
حسن راشدی 20 تیر 1401
این جمله تنها یک شعار نیست، واقعیتی انکار ناپذیر و بسیار هم وحشتناک است!
با مرگ دریاچه اورمیه که نفسهای آخر خودرا میکشد نزدیک به 10 میلیون و در خوش بینانهترین آن حداقل 5 میلیون انسان باید راهی کویر مرکزی و خشک ایران شوند!
آنچنانکه سایت تابناک نوشت : «...حالا باید آرام آرام به این فکر باشند که چگونه می توان جمعیتی بالغ بر 5 میلیون نفر را از مناطق شمال غرب کشور به فلات خشک مرکزی منتقل و ادامه حیاتشان را تضمین کرد؛ جمعیتی که با خشک شدن دریاچه ارومیه دیگر قادر نیستند در زادگاه آبا و اجدادی خود زندگی کنند.»[i]
یعنی مردم اورمیه که در بهار و تابستان، روزهای جمعه و تعطیل خودرا در باغهای اطراف شهر میگذراندند و مردم تبریز وقت اضافی خودرا در فضای با صفای «ائل گؤلی» و بلندیهای «عینالی» صرف میکردند، بعد از خشک شدن دریاچه اورمیه، اگر شانس زنده ماندن از بیماریهای مختلف تنفسی و جلدی داشته باشند باید این روزها را با شنهای روان کویرهای مرکزی ایران سر کنند!
چه سرنوشت شومی...؟!
پانفارسیسم و چگونگی پایه گذاری آن در ایران ؟
حسن راشدی: خرداد 1400
شاید بتوان گفت ترکان ایران پس از سقوط دولت قاجار و حاکمیت یافتن خاندان پهلوی بر ایران بیشترین ظلم و ستم را از طرف این خاندان و طرفدارانش بر خود دیده است؛ چرا که سلاطین ترک پس از خلافت اسلامی تا پایان حکومت قاجار و ۱۰۰۰ سال مستمر و بدون فاصله حاکمیت ایران و بسیاری از کشورهای همجوار کنونی را در طول ده قرن گذشته بر عهده داشتند و نام ترک در کتابهای تاریخ و در دیوان شعرای فارسی گوی مترادف با علم ، حکمت ، هنر، شجاعت، صداقت، یکرنگی، زیبایی، درخشندگی ، ملاحت، پاکی، زلالی ، فتح ، پیروزی و به صورت کلی مترادف و هممعنا با واژههای مثبت و افتخار آمیز بوده است؛ در حالی که بعد از کودتای رضا خان و افتادن حاکمیت ایران به دست وی آنچنان تبلیغ بر علیه ترک و ترکان شدت گرفت که درست بر عکس آنچه در کتابهای تاریخ و دیوانهای شعرای فارسی گوی ده قرن بعد از اسلام درج شده بود ، کلمه ترک بار منفی و تحقیرآمیز به خود گرفت تا جایی که فرزندان خانواده های آذربایجانی و دیگر خانواده های تُرک، در شهرهای فارس نشین از ترک نامیدن خود احساس حقارت و کوچکی می کردند!
از زمان به حاکمیت رسیدن رضاخان که با کودتای نظامی صورت گرفت و عملا به حکومت قاجاریان پایان داده شد ، تبلیغ بر علیه ترک و ترکان شروع و هر سال شدت بیشتری گرفت ؛ در اصل با سقوط دولت قاجار، به حاکمیت مستمر و هزار ساله ترکان بر ایران خاتمه داده شد !
سقوط دولت قاجار به دست دیکتاتور بیسوادی که با حمایت انگلیس و نماینده او اردشیر جی رپورتر به رضاخان میرپنج تبدیل شده بود و اکنون سودای حکمرانی بر کل ایران را داشت باید به شکلی افکار عمومی جامعه آنروز را قانع میکرد .
طبیعی است برای نیل به این هدف در درجه اول نالایق نشان دادن سلطان ساقط شده و دیگر اعضاء خاندان قاجار باید مقدمه ای باشد برای تغییر حکومت. در مرحله بعد تغییر حافظه تاریخی مردم از اهمیت ویژه ای برخوردار بود، زیرا مردم ایران چه تُرک و فارس و دیگر میلیّتها، حاکمیت قدرتمند و هزار ساله ترکان بر ایران را در حافظه تاریخی خود داشتند و اگر سلطان و حاکمی هم در اداره کشور نالایق و ضعیف بود فرد دیگری از همان خاندان و سلاله ترُک اداره کشور را بر دست میگرفت و این تسلسل حاکمیت از زمان سلاطین غزنوی، سلجوقی، خوارزمشاهی گرفته تا صفوی ، افشار و قاجار ادامه داشت .